حمد و سپاس مر خدایی را که گواهان او را ادراک نکنند و جلوه گرگاهها (مکان های تجلّی آثار توحید) او را در برنگیرند و نظاره گران او را نبینند و پوشنده ها او را از خلق پوشیده ندارند. آنکه حدوث خلقش راه دالّ (نشانه گر) قدمش و حدوث خلقش را دالّ بر وجود خویش قرار داده. (خطبه 185)
این کلام نغز مولا همه اش ریشه در قرآن دارد روشن است شاگرد قرآن یا بلکه بگوئیم عِدل قرآن بلکه کلام الله النّاطق خمیر مایه ی کلامش را کلام خدا قرار می دهد. به دیگر عبارت با کلامی به توصیف خدای بزرگ می پردازد که با آن کلام خدا خود را توصیف کرده.
حال تحلیل جزء جزء این سخن معجز:
الف) « الحمد لله الّذی لا تدرکه الشّواهد »
حمد و سپاس خدای را که شواهد او را ادراک نکنند. شواهد کیانند؟ آنانکه خدا شهادتشان را در سوره آل عمران در ردیف شهادت خویش قرار داده.
« شهد الله انّه لا اله الاّ هو والملائکة و اولو العلم قائماً بالقسط »
خدا گواهی دهد که معبود بحقّی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان علم (اینان نیز شهادت دهند) در حالیکه قیام به قسط نموده.
خوب فرشتگان و صاحبان علم که بدون واسطه خدا را ادراک می کنند و بین آنها و خدای بزرگ حجابی نیست در عین حال ذات خدا را ادراک نکنند چون هرگز موجود محدود قدرت ادراک خدای نامحدود را ندارد.
ب) « و لا تحویه المشاهد » آثار خدا در همه ی عالم آشکار است:
« سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتّی یتبیّن لهم انّه الحقّ » (سوره حم سجده) محققاً نشانه هایمان را در افق ها (نواحی طبیعت) و در خودشان نشان می دهیم تا برای آنان آشکار شود که خدا حقّ است.
حال این طبیعت و این انسان مَشهد محلّ شهود، بروز و آشکاری آثار خداست و لکن طبیعت و انسان که مَشهد (شهودگاه) آثارند خدای را در بر نمی گیرند که او خود خالق این مشاهد و مکانهاست و بی نیاز از هر مکانی.
ج) « و لا تراه النّواظر » نظاره گران او را نبینند. نظاره گران کیانند؟
1-مأمورین در این آیه : « قل انظروا ما ذا فی السّموات و فی الارض » بگو بنگرید چه چیزی در آسمان ها و در زمین است. (یونس 101)
انسان مأمور به نظر و جستجوی علمی در آسمان ها و در زمین است که ببیند چه چیزهایی موجود است.
2-مستکبرینی همچون فرعون که خطاب به هامان وزیر اعظمش نمود و گفت:
« اوقد لی یا هامان علی الطّین فاجعل لی صرحاً لعلّی اطّلع الی اله موسی » ای هامان برایم بر گل آتش افروز سپس برایم کوشکی قرار ده چه بسا من به خدای موسی دست یابم. (قصص 38)
د) « و لا تحجبه السّواتر » پوشاننده ها یا پرده دارها خدا را پوشیده ندارند. چه چیزی ساتر (پوشاننده) یا صاحب پرده است؟
همین موجودات عالم امکان که به هر سوی بنگریم ممکنات را ببینیم و اینها پرده برای دیدار یارند و لکن یار را پوشیده از خلق نگردانند زیرا « نحن اقرب الیه من حبل الورید » ما به این انسان از رگ گردن او یا سلسله ی رگهای خونیش که بدن را احاطه کرده اند نزدیکتریم.
والسّلام (ادامه دارد)
الف) « الحمد لله الّذی لا تدرکه الشّواهد »
حمد و سپاس خدای را که شواهد او را ادراک نکنند. شواهد کیانند؟ آنانکه خدا شهادتشان را در سوره آل عمران در ردیف شهادت خویش قرار داده.
« شهد الله انّه لا اله الاّ هو والملائکة و اولو العلم قائماً بالقسط »
خدا گواهی دهد که معبود بحقّی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان علم (اینان نیز شهادت دهند) در حالیکه قیام به قسط نموده.
خوب فرشتگان و صاحبان علم که بدون واسطه خدا را ادراک می کنند و بین آنها و خدای بزرگ حجابی نیست در عین حال ذات خدا را ادراک نکنند چون هرگز موجود محدود قدرت ادراک خدای نامحدود را ندارد.
ب) « و لا تحویه المشاهد » آثار خدا در همه ی عالم آشکار است:
« سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتّی یتبیّن لهم انّه الحقّ » (سوره حم سجده) محققاً نشانه هایمان را در افق ها (نواحی طبیعت) و در خودشان نشان می دهیم تا برای آنان آشکار شود که خدا حقّ است.
حال این طبیعت و این انسان مَشهد محلّ شهود، بروز و آشکاری آثار خداست و لکن طبیعت و انسان که مَشهد (شهودگاه) آثارند خدای را در بر نمی گیرند که او خود خالق این مشاهد و مکانهاست و بی نیاز از هر مکانی.
ج) « و لا تراه النّواظر » نظاره گران او را نبینند. نظاره گران کیانند؟
1-مأمورین در این آیه : « قل انظروا ما ذا فی السّموات و فی الارض » بگو بنگرید چه چیزی در آسمان ها و در زمین است. (یونس 101)
انسان مأمور به نظر و جستجوی علمی در آسمان ها و در زمین است که ببیند چه چیزهایی موجود است.
2-مستکبرینی همچون فرعون که خطاب به هامان وزیر اعظمش نمود و گفت:
« اوقد لی یا هامان علی الطّین فاجعل لی صرحاً لعلّی اطّلع الی اله موسی » ای هامان برایم بر گل آتش افروز سپس برایم کوشکی قرار ده چه بسا من به خدای موسی دست یابم. (قصص 38)
د) « و لا تحجبه السّواتر » پوشاننده ها یا پرده دارها خدا را پوشیده ندارند. چه چیزی ساتر (پوشاننده) یا صاحب پرده است؟
همین موجودات عالم امکان که به هر سوی بنگریم ممکنات را ببینیم و اینها پرده برای دیدار یارند و لکن یار را پوشیده از خلق نگردانند زیرا « نحن اقرب الیه من حبل الورید » ما به این انسان از رگ گردن او یا سلسله ی رگهای خونیش که بدن را احاطه کرده اند نزدیکتریم.
والسّلام (ادامه دارد)