امام حسن علیه السلام

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ؛ توبه/ 122
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 84
نویسنده پیام
hamgambavahy آفلاین

خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
نام: حسن
كنیه: ابو محمد.
نام و كنیه آن حضرت را پیامبر اكرم (ص) تعیین فرمودند.
القاب: مجتبى، سید، سبط، زكى، تقى، حجت، برّ، امین، زاهد و طیب.
منصب: معصوم چهارم، امام دوم شیعیان و پنجمین خلیفه اسلامى.
تاریخ ولادت: نیمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرى. برخى نیز تولد آن حضرت را سال دوم هجرى دانسته‏اند. او نخستین فرزند امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) است.
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى‏ كنونى).
نسب پدرى: امیرالمؤمنین، امام على بن ابى ‏طالب بن عبدالمطلب.
مادر: فاطمه زهرا، دختر پیامبر (ص).
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امیرالمؤمنین(ع)، در رمضان سال چهلم تا صفر سال پنجاه هجرى، به مدت 10 سال.
از این مدت، هفت ماه و 24 روز را عهده‏دار امر خلافت مسلمین بود و سپس طى صلحى، آن را به معاویة بن ابى سفیان واگذار كرد.
تاریخ و سبب شهادت: 28 صفر سال پنجاه هجرى، در سن 47 سالگى، به‏وسیله زهرى كه همسرش، جعدة بنت اشعث، به تحریك معاویة بن ابى سفیان، به آن حضرت خورانیده بود، پس از چهل روز مسمومیت و بیمارى، به شهادت نایل آمد.
محل دفن: قبرستان بقیع، در مدینه منوّره، در كنار قبر جدّه‏اش، فاطمه بنت اسد.
همسران: 1. ام بشیر بنت ابى مسعود. 2. خوله بنت منظور. 3. ام اسحاق بنت طلحه. 4. سلمى بنت امرء القیس. 5. جعده بنت اشعث. 6. ام كلثوم بنت فضل بن عباس. 7. هند بنت عبدالرحمن بن ابى بكر.
فرزندان:الف) پسران: 1. زید. 2. حسن مثنى. 3. عمر. 4. قاسم. 5. عبدالله. 6. عبدالرحمن. 7. ابوبكر. 8. حسین اثرم. 9. طلحه.

ب) دختران: 1. ام حسن. 2. ام حسین. 3. فاطمه. 4. ام سلمه. 5. ام عبداللّه. 6. رقیه. برخى مورخان تعداد فرزندان امام حسن (ع) را بیش از این مى‏دانند؛ اما همگى اتفاق دارند كه نسل آن حضرت، تنها از طریق حسن مثنى و زید ادامه یافته است. از میان فرزندان امام حسن (ع) چهار تن در سرزمین كربلا، در ركاب عمویشان، امام حسین(ع) به شهادت رسیده و یكى از آنان (حسن مثنى) نیز در آن معركه به شدت زخمى شد و سپس بهبودى یافت

شنبه 21 تیر 1393 - 15:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm &
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
رویدادهای مهم
1. از دست دادن جدّش، پیامبر اسلام (ص)، در سال یازدهم هجرى.
2. فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش، پس از رحلت پیامبر اسلام (ص).
3. از دست دادن مادر خود، فاطمه زهرا (س)، در سال یازدهم هجرى.
4. حضور در برخى از جنگ‏هاى مسلمانان علیه مشركان، در عصر خلیفه دوم و خلیفه سوم.
5. ایجاد مهمان‏پذیر (مضیف) براى پذیرایى از مهمانان و مستمندان.
6. آبرسانى به خلیفه سوم، عثمان بن عفّان (كه در محاصره انقلابیون مسلمان قرار داشت).
7. همراهى با پدرش، حضرت على (ع)، در تصدىِ خلافت اسلامى، پس از كشته شدن عثمان بن عفّان به دست انقلابیون.
8. فرماندهىِ لشكر در جنگ‏هاى جمل، صفین و نهروان، در ركاب حضرت على(ع).
9. از دست دادن پدرش، حضرت على (ع)، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
10. تصدىِ غسل، نماز و دفن پیكر امام على (ع) و پنهان نمودن قبرش از چشم مردم.
11. بیعت مردم با امام حسن (ع) در مسجد كوفه، پس از شهادت امیرالمؤمنین، على (ع).
12. تصدىِ خلافت اسلامى، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
13. مكاتبات و ارسال پیام‏ها میان امام حسن (ع) و معاویه.
14. اعدام شدن دو جاسوس معاویه، در كوفه و بصره به فرمان امام حسن (ع).
15. اعلان جنگ معاویه علیه امام‏حسن(ع) و حركت لشكریان شام به سوى كوفه.
16. اعلان آماده‏باش سپاهیان امام حسن (ع) و تهیه مقدمات جنگ در شهرها.
17. خیانت برخى از فرماندهان سپاه امام حسن (ع) و پیوستن به سپاه معاویه.
18. زخمى شدن امام حسن مجتبى (ع) در ساباط مدائن به دست جراح بن سنان (یكى از منافقان فرقه خوارج).
19. افزایش توان نظامى و روحى سپاه معاویه و كاهش تدریجىِ سپاهیان امام‏حسن(ع).
20. پذیرش صلح تحمیلى با معاویه و واگذارى خلافت اسلامى به وى در جمادى الاوّل (یا ربیع الأول) سال 41 هجرى.
21. تعهد معاویه بر مفاد صلحنامه امام حسن (ع) و نقض آن، پس از سیطره كامل بر شهرهاى اسلامى.
22. بازگشت امام حسن (ع) و خاندان امیرالمؤمنین(ع) از كوفه به مدینه مشرفه.
23. دسیسه معاویه در بیعت گرفتن از مردم براى ولایت عهدىِ فرزندش، یزید و واهمه او از امام حسن (ع).
24. تحریك و فریب جعده بنت اشعث كندى، همسر امام حسن (ع)، توسط معاویه براى كشتن امام حسن (ع) به طور پنهانى.
25. مسمومیت امام حسن (ع) به دست همسرش، جعده بنت اشعث كندى و شهادت آن حضرت پس از چهل روز بیمارى، در 28 صفر سال پنجاه هجرى، در مدینه مشرفه.
26. ممانعت عایشه، همسر پیامبر (ص)، مروان و هواداران بنى‏امیه از دفن پیكر امام حسن (ع) در كنار مرقد مطهر پیامبر اكرم (ص).
27. دفن امام حسن(ع) درقبرستان بقیع، در جوار مرقد جده‏اش، فاطمه بنت‏ اسد(س).

شنبه 21 تیر 1393 - 15:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
زمین وآسمان دریای نور است
دل شیعه ز شادی در سرور است

علـــی مرتضی زین باره خرسند

به غنچه گل زده همواره لبخند

جناب فاطـــــــمه(س) دارد تبسم

که ازاین چهره جنت شد تجسم

به عرش حق شده بزمی مهیا

امام مجتبی آمد به دنیا

از آن سو جبرئیل سرخوش از این باب

تمام عرشیان زین باره بی تاب

ز جود و بخشش است ایشان زبانزد

ز هر بخشنده ای بی شک سرآمد

بر او رحمت بُِِوَد پیوسته بی حد

وجودش پاک و طاهر بوده از بد

تجلــی کرده امشب ذات سرمد

که آمد میوه ی جان محمد

شنبه 21 تیر 1393 - 15:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
سایه ‏ى طوبى




نور خدا نخله ى سینا، حسن
هوش ربا، از دل موسى حسن

نغمه ى داوود از او پر ز شور
راز شفا بخشى عیسى حسن

داد سلامش، ز ادب چون خلیل
كرد سلام آتش او را حسن

نوگل و ریحانه‏ ى ختم رسل
شاخه ى پر سایه ‏ى طوبى حسن

یاسمن سرو قد سبز پوش
سیم تن گلرخ زیبا حسن

بنده‏ ى محبوب خدا مجتبى
روشنى دیده‏ ى زهرا حسن

در صفت جود یدالله را
آیت كبرى، ید بیضا حسن

شاه جوانان بهشت برین
سبط نبى فاطمه سیما حسن

كفه‏ ى شاهین ترازوى عشق
هست حسین بن على با حسن

هر دو به عرش عظمت گوشوار
سرخ حسین آمد و خضرا حسن

هر دو یكى، هر دو نكوتر ز خوب
چون حسنین اند دو همتا حسن

تا نشود این یك از آن، اشتباه
یاء حسین است در اینجا حسن

گر نبود كوچكى سن و سال
نام حسین است به معنى حسن

فرق حسین است و حسن حرف یاء
این حسن است، آن دگرى یا حسن

من كه «حسان» این همه دارم گناه
كیست پناهم دهد الا حسن

حسان



شنبه 21 تیر 1393 - 15:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
گلی زیبا نمایان در چمن شد

شب میلاد مولایم حسن شد



شدم امشب سراپا مست نامش

یقین مرغ دلم گردیده رامش



نمی دانم چه گویم از وجودش

تمام عـــرشیان محو سجودش



حسن را لطف یزدان بی حساب است

که قدر و شان ایشان در حجاب است



حسن تنهاترین سردار دین است

که ایشان بی گمان حبل المتین است



ز مدحش بی گمان قاصر زبان است

حســـن دوم امام شیعیان است

شنبه 21 تیر 1393 - 15:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام



مراسم نامگذارى و بيمه ساختن نوزاد
امام سجّاد زين العابدين عليه السلام مى فرمايد:
چون حضرت فاطمه زهراء عليها السلام اوّلين نوزاد خود را به دنيا آورد، از همسرش امام علىّ عليه السلام درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نمايد.
امام علىّ عليه السلام فرمود: من در اين امر هرگز بر رسول خدا صلى الله عليه و آله سبقت نخواهم گرفت .
هنگامى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را كه در پارچه اى زردرنگ پيچيده شده بود، تحويل حضرتش دادند.
همين كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپيچيد؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفيد قرار داد.
بعد از آن خطاب به پدر نوزاد - امام علىّ عليه السلام - كرد، و فرمود: آيا اسمى برايش تعيين كرده ايد؟
حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! ما بر شما سبقت نخواهيم گرفت ، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: و من نيز بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در همين بين خداوند متعال توسّط جبرئيل عليه السلام وحى فرستاد: اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است ؛ پس اسم اين نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده .
حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيد: فرزند هارون چه نام داشته است ؟
جبرئيل عليه السلام پاسخ داد : شُبَّر.
حضرت رسول اظهار داشت : زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است ، جبرئيل پاسخ داد، نام او را حسن بگذاريد.
و آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله در گوش راست نوزاد اذان ؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: خداوندا! اين نوزاد را از تمام آفات و شرور شيطان رجيم در پناه تو قرار مى دهم .
و بعداز آن دستور داد: تا براى سلامتى و بيمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث ، گوسفندى برايش عقيقه كنند؛ و در بين بيچارگان و فقراء تقسيم نمايند.
و همچنين امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشيده و هم وزن آن نقره تهيّه كنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند.

شنبه 21 تیر 1393 - 15:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام


سبطى در آغوش جبرئيل عليه السلام

عبداللّه بن عبّاس - پسر عموى پيغمبر اسلام و امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليهما - حكايت نمايد:
روزى در محضر رسول اللّه صلى الله عليه و آله نشسته بوديم ، كه حضرت فاطمه زهراء عليها السلام با حالت گريه وارد شد.
رسول خدا صلوات اللّه عليه فرمود: دخترم ! چرا گريان هستى ؟
اظهار داشت : اى پدرجان ! امروز حسن و حسين - سلام اللّه عليهما - از منزل خارج شده اند؛ و تاكنون برنگشته اند و هر كجا به دنبالشان گشتم آن ها را نيافتم .
سپس افزود: و شوهرم علىّ عليه السلام هم ، مدّت پنج روز است كه جهت كشاورزى از منزل خارج شده و هنوز نيامده است .
در اين بين حضرت رسول صلى الله عليه و آله خطاب به اصحاب كرد - كه در جمع ايشان ابوبكر و سلمان فارسى و ابوذر حضور داشتند - و فرمود: حركت كنيد و ببينيد نوران چشمم كجا رفته اند، آن ها را بيابيد و نزد من بياوريد.
حدود هفتاد نفر جهت يافتن آن دو عزيز بسيج شدند؛ وليكن همگى پس از گذشت ساعتى آمدند و گفتند: آن ها را نيافتيم .
حضرت رسول صلوات اللّه عليه بسيار غمگين و افسرده خاطر شد، پس جلوى مسجد آمد و دست به دعا بلند نمود و اظهار داشت : خدايا! تو را به حقّ ابراهيم و به حقّ آدم ، نور چشمانم و ميوه هاى قلب مرا در هر كجا هستند از گزند هر آفتى سالم نگه دار، يا ارحم الرّاحمين !
و چون دعاى حضرت پايان يافت ، جبرئيل امين عليه السلام فرود آمد و گفت : يا رسول اللّه ! ناراحت مباش ، حسن و حسين در دنيا و آخرت سالم و گرامى مى باشند؛ و خداوند ملكى را ماءمور نموده تا محافظ آن ها باشد؛ و درحال حاضر در قلعه بنى نجّار در صحّت و سالم آرميده اند.
له ، با شنيدن اين خبر شادمان و خوشحال گرديد و آن گاه به همراه جبرئيل و ميكائيل و عدّه اى از اصحاب به طرف حظيره و قلعه بنى نجّار حركت كردند، وقتى وارد آن قلعه شدند؛ ديدند حسن ، برادرش حسين را در آغوش گرفته و هر دو دست در گردن هم كرده و به آرامى خوابيده اند.
پس حضرت دو زانو كنار آن عزيزان نشست و مشغول بوسيدن آن ها شد تا آن كه هر دو بيدار شدند.
بعد از آن حضرت رسول ، حسين را و جبرئيل ، حسن را - كه سلام و صلوات خدا بر آنان باد - در آغوش گرفته و از قلعه خارج شدند.
و سپس پيغمبر فرمود: هر كه حسن و حسين را دشمن دارد، اهل آتش جهنّم خواهد بود؛ و هر كه دوستدار آن ها باشد و آن ها را عزيز و گرامى دارد، اهل بهشت خواهد بود.

شنبه 21 تیر 1393 - 15:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
امام حسن (ع)
مَنْ عَبَدَاللّهَ، عبَّدَاللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْءٍ.
هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى متعال همه چيزها را مطيع او گرداند.

شنبه 21 تیر 1393 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام
اشعادری از امام حسن مجتبی ع در سالروز ميلاد















از امام حسن عليه السلام اشعاري در تاريخ به ثبت رسيده است که به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

ذري کــدر الايام ان صفائـها *** تولـي بايام السـرور الذواهب
و کيف يغر الدهر من کان بينه *** و بين الليالي محکمات التجارب

به رنج هاي روزگار اعتنا مکن، زيرا ايام خوش نيز مي‌گذرد. (پس ايام سختي هم سپري مي‌شود.) کسي که داراي تجربه‌هاي محکمي است، در سختگي‌هاي روزگار، چگونه فريب مي‌خورد؟




قل للمقيـم بغيرداراقامـه *** حان الـرحيـل فودع الاحبـابـا
ان الذين لقيتهم وصحبتـهم *** صاروا جميعا في القبور

به آن کس که در غير جايگاه خود، رحل خويش را افکنده است بگو زمان کوچيدن فرا رسيد. پس دوستان را بدرود گوي، زيرا آنان که تو با ايشان همنشين بودي نيز همگي در قبرهايشان آرميده‌اند.



يااهل لذات دنيا لابقاءلها *** ان المقـام بظـل زائـل حمـق

اي خو کردگان به لذت هاي زودگذر دنيا! اقامت در زير سايه‌اي گذران نابخردي است.

لکسره من خسيس الخبز تشبعني *** وشربه من قراح الماء يکفيني
من رقيق الثوب تسترني *** حياوان مت يکـفينـي لتکفيني

پاره ناني بي ارزش سيرم مي کند و جرعه آبي اندک سيرابم مي سازد. لباسي مندرس و کهنه تا وقتي زنده ام بدنم را مي پوشاند، و پس از مرگم همان براي کفنم کفايت مي‌کند.




نحن انـاس نوالنـا خضل *** يرتع فيه الرجاء والامـل تجودقبل
السوال انفسنا *** خوفاعلي ماء وجه من يسل
لوعلم الجر فضل نائلنا *** لغاض من بعد فيـضه خجـل

ما مردمي هستيم که بخشش‌مان همچون سبزه‌زاري تازه است که اميد و آرزو در آن مي‌چرد. پيش از اينکه کسي تقاضا کند، نفوس ما ناخودآگاه مي‌بخشند تا مبادا آبروي سائل ريخته شود. اگر دريا فراواني بخشش ما را مي‌دانست، پس از بالا آمدن، بي‌ترديد، با خجالت فروکش مي‌کرد.

6) اني السخاء علي العباد فريضه *** للـه يقـرء فــي کتـاب محـکم
وعـدالعـبادالاسـخـياء جنـانه *** واعـد للبـخـلاء نـار جـهـنـم
من کـان لاتـندي يـداه نبـائل *** للـراغـبين فلـيس ذاک بمسـلم

بخشش از طرف خدا بر بندگان واجبي است که در کتابي محکم (قرآن) خوانده مي‌شود. خداي متعال بندگان بخشنده اش را نويد بهشت داده و براي بخيلان، آتش جهنم را آماده ساخته است. هر کس که دستش به بخشش بر سائلان گشوده نمي‌گردد، به‌راستي مسلمان نيست.
عربي با عصبانيت نزد رسول خدا رفت و خواست از پيامبر سوالاتي کند.
پيامبر فرمود:«اگر مي خواهي يکي از اعضايم جوابت را مي دهد.»
گفت:«مگر عضو بدن پاسخ مي دهد؟»
پيامبر فرمود:«آري.» آن‌گاه به حسن بن علي عليه اسلام که کودکي خردسال بود فرمود:«برخيز و پاسخش را بده.»
عرب گفت:«خودش هيچ نمي‌گويد و از بچه‌اي مي‌خواهد با من سخن بگويد.»
پيامبر فرمود:«به‌زودي مي‌بيني که او دانا به پاسخ‌ سوالات توست.»
حسن عليه السلام فرمود:«اي مرد عرب، اندکي صبر کن.» و سپس چنين سرود:

ماغـبيـا سالت وابـن غبـي *** بل فقيها اذن وانت الجهول
فـان تک قدجهـلت فان عندي *** شفاء الجهل ماسـال مسؤول
وبحـر الا تقـسـمه الدوالي *** ثـراثا کـان ورثـه رسول

تو نه از شخص کودني سوال کرده‌اي، و نه از فرزند شخص کودني. بلکه از شخصي دانا پرسش نموده‌اي. اگر کسي از من چيزي بپرسد، درد ناداني‌اش را شفا مي‌بخشم. نزد من اقيانوسي از دانش است که در ظرف‌ها نمي‌گنجد، و اين درياي دانش ميراثي است که از رسول خدا رسيده است.
8) مردي نزد حضرت امام حسن عليه السلام رفت و اشعاري گفت به اين مضمون که:«براي من چيزي که حتي يک درهم ارزش داشته باشد، باقي نمانده، و شاهدم پريشان‌حالي من است. آري، آنچه براي من باقي مانده، آبرويم است که آن را نفروختم ولي اينک مي‌بينم فروشش به تو مي‌ارزد.»
امام به خادم خود گفت:«چقدر پول داريم؟»
گفت:«دوازده هزار درهم.»
امام فرمود:«همه‌ي آن را به اين مرد فقير بده. من از او خجالت مي کشم که بيش از اين ندارم.»
خادم گفت:«چيزي براي خودمان نمي‌ماند.»
فرمود:«همه را بده، و به کرم خدا خوش‌بين باش.»
سپس اشعاري بر وزن اشعار او سرود:
عاجـلتنا فـاتک وابـل بـرنا *** طلـا ولـوامهـلتنا لـم تـمطر
فخذ القليل وکن کانک لم تبع *** ماصـنته و کـاننـا لـنـشتر

«با عجله از ما تقاضا کردي، و لذا باران شديد بخشش ما به صورت باراني کم و پراکنده بر تو باريد، و اگر ما را مهلت مي دادي چنين بر تو نمي‌باريد. پس اين اندک را بپذير و چنان باش که گويا چيزي را که براي خود نگه داشته بودي (آبرويت) نفروخته اي و ما نيز آن را نخريده‌ايم.»
مراجعه شود به:
سخنان امام حسن مجتبي عليه السلام



شنبه 21 تیر 1393 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام

اين حرفها نور است !
شخصى به خدمت امام حسن مجتبى عليه السلام رسيد، آقافرمايشاتى به ايشان فرمودند، آن شخص بنا كرد به تمجيد، گفت : به به ، آقا جان ! اينفرمايشات در است ، جواهر است!
آقا فرمودند: در و جواهر همهيك نوع جماد است . اين حرفها نورند، جان شما را اشتداد وجودى مى دهند، روح مى دهند،غذا و طعام روحند، جواهر و طلاجات كه جماد است و خارج از انسان ، و هيچ وقت غذاىجان نمى شوند؛ چون بايد بين غذا و مغتذى (غذا گيرنده ) سنخيت باشد، آن جماد است وماده ؛ نفس ناطقه از وراى عالم طبيعت است ، با يكديگر سنخيت ندارند.
پسجواهر و در در مقابل قرآن چيست ، حرف فوق اينهاست . در اين خزانه وارد شويد و درقرآن تدبر كنيد: افلا بتدبرون ان ام على قلوب اقفالها

شنبه 21 تیر 1393 - 15:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hamgambavahy آفلاین


خادم قرآن (مدیریت سایت)
ارسال‌ها : 182
عضویت: 6 /4 /1392
سن: 32
شناسه یاهو: hamgambavahy
تشکرها : 81
تشکر شده : 92
امام حسن علیه السلام


بهترين برادر
كلينى در باب مؤمن و علامات و صفات او در كتاب ايمان و كفركافى نقل كند:
امام حسن عليه السلام مردم را مورد خطاب قرارداده ، فرمود: اى مردم ! درباره برادرى با شما سخن مى گويم كهبهترين مردم در نظر من است و آن چيزى كه او را در نظر من بزرگ نموده ، اين است كهدر نظر او دنيا حقير و كوچك است .از سلطه شكمش خارج است ، پس به چيزى كه ندارداشتها ندارد و چون بيابد زياده روى نكند. از سلطه شهوتش خارج است ؛ پس ‍ عقل و راىرا سبك نشمارد. از تسلط جهالت خارج است ؛ پس آن كند كه بر نفع آن يقين دارد، اشتهاىمفرط ندارد و غضبناك و ملول نگردد بيشتر اوقاتش در خاموشى است و چون سخن گويد، غالبشود در جدال وارد نشود و در دعوايى شركت نكند و تا قاضى نبيند، حجت نياورد. ازبرادرانش غافل نباشد و چيزى را، جداى از آنان ، به خود اختصاص ندهد. ضعيف و مستضعفاست ؛ ولى وقت جنگ ، مانند شير، جسور است . كسى را به كارى كه برايش بتوان عذرآورد، ملامت نكند، تا مرتكب آن عذر آورد. آنچه بگويد عمل كند، و چون نگويد عملنكند. چون دو امر برايش ‍ پيش آيد كه نداند كدام يك برتر است ، به آن كه نزديك بههوا و هوس نباشد نظر افكند. از بيمارى شكايت نكند، جز نزد آن كه اميد بهبودى ازجانبش ‍ برود. فقط با كسى كه اميد نصيحت از او دارد مشورت كند. غضب نكند. شكايتننمايد و اشتهايش زياد نباشد. انتقام نگيرد و از دشمن غافل نباشد.
پس بر شماباد، تخلق به چنين اخلاق كريمه اى ! و اگر توان تخلق به تمام آنان را نداريد، پس هراندازه كه توانيد، كسب نماييد! چه اءخذ قليل ، بهتر از ترك كثير است و لا حول ولاحول قوه الا بالله .

شنبه 21 تیر 1393 - 15:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hamgambavahy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: eskandari_elhm /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

طلبه یعنی مودبانه طالب خدا بودن
Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group