*آنچه در مسیر تکامل و همچنین در جادّه ی بسوی قیامت لازم و ضروری است *
امیرمؤمنان ( ع ) در نامه ی 31 نهج البلاغه خطاب به فرزندش امام مجتبی ( ع ) میفرماید : وَاعلَم یا بُنَیَّ اَنَّ اَمامَکَ طَریقاً ذا مَسافَهٍ بَعیدَهٍ وَ مَشَقَّهٍ شَدیدَهٍ وَ اَنَّکَ لا غِنَی بِکَ فِیهِ عَن حُسنِ الاِرتِیادِ وَ قَدرِ بَلاغِکَ مِنَ الزّادِ مَعَ خِفَّهِ الظَّهرِ ، در این سخنِ زیبا و بلند امیرمؤمنان فرزندِ خود را چنین توصیه میکند که در پیش رویش راهیست که مسافتی دوردست دارد و دشواریهایش طاقت فرسا میباشد و در آن راه از چند امر بی نیازی نیست که عبارتست از :
*آنچه در مسیر تکامل و همچنین در جادّه ی بسوی قیامت لازم و ضروری است *
امیرمؤمنان ( ع ) در نامه ی 31 نهج البلاغه خطاب به فرزندش امام مجتبی ( ع ) میفرماید : وَاعلَم یا بُنَیَّ اَنَّ اَمامَکَ طَریقاً ذا مَسافَهٍ بَعیدَهٍ وَ مَشَقَّهٍ شَدیدَهٍ وَ اَنَّکَ لا غِنَی بِکَ فِیهِ عَن حُسنِ الاِرتِیادِ وَ قَدرِ بَلاغِکَ مِنَ الزّادِ مَعَ خِفَّهِ الظَّهرِ ، در این سخنِ زیبا و بلند امیرمؤمنان فرزندِ خود را چنین توصیه میکند که در پیش رویش راهیست که مسافتی دوردست دارد و دشواریهایش طاقت فرسا میباشد و در آن راه از چند امر بی نیازی نیست که عبارتست از :
1) حُسنِ ارتیاد ، برخی آنرا به تلاشِ بایسته و یا کوششِ فراوان ترجمه نموده اند ، ولی آنچه به ذهنِ این حقیر می آید این است که با این کلمه امیرمؤمنان ، مسأله ی ولایت مداری را مطرح نموده است چراکه مسیری دشوار بمانندِ راهی کوهستانی ( پر از فراز و نشیب ، با وجودِ پرتگاههای فراوان و خطرناک ) است که حتماً برای درست پیمودنش ، نیازِ به رائد است ، رائد همان راه بلد را می گویند که میداند از کدام سمت و سو ، افراد را عبور دهد ، او که آشنای به همه ی پرتگاههاست ، نقاطِ سستی را که احتمالِ ریزشش فراوان است ، می شناسد و در یک کلمه راه و چاه را می داند ، اینجاست که حُسنِ ارتیاد معنایش مُشخّص می گردد ، یعنی پشتِ سرِ راه بلد حرکت کردن و نه از او جلوتر رفتن و نه از او عقب ماندن و گم شدن .
در مسیرِ زندگی با تمامِ آن دشواریها و وجودِ دشمنان و بدخواهان ، آنچه بدیهی است
نیازِ انسان به رهبرانِ آگاه و فهمیده است ، آنهایی که هم انسان را می شناسند و هم از
تمامِ نیازهایش باخبرند و هم از دشمنانش ( شیطان برون و شیطانِ درون و همه ی
بدخواهان ) آگاهند و راه مقابله ی با آنها را می دانند و آن رهبران پیامبران وامامان
می باشند و در زمانِ پُرخطرِ غیبت ، ولیّ فقیه مأذون از سویِ امامِ زمان است تا انسانها
را از راه پرپیچ و خم و دشوار ، عبور دهد و آنها را در رسیدنِ به سرمنزلِ مقصود
رهبری نماید.
2) قَدرِ بَلاغِکَ مِنَ الزّادِ ، اندازه گیری و فراهم آوردن و مُهیّا کردنِ زاد و توشه ی مسیر
امر دیگری است که آن را نباید نادیده گرفت ، در امور تکاملیِ زندگی توشه ی انسان علم و دانش و مهارتها و دست یافتنِ به قدرتهایی است که غیر قابلِ انکار است و در مسیرِ آخرت و حرکت بسوی قیامت نیز زاد و توشه ی انسان همان تقوا ست که انسان را آبرومند نموده و او را از ورشکستگیِ روز قیامت ، نجات می دهد .
3) مَعَ خِفَّهِ الظَّهرِ ، امر سوّم سبکبار بودنِ انسان است ، گاهی گروهی برای خود نیازهای
کاذبی را میسازند که همان نیازها بزرگترین بار بر شانه ی او بوده و در مسیرِ تکامل از پیشرفت و تعالیِ انسان جلوگیری می نمایند ، آنچه لازم است امری به نامِ قناعت است ، قناعت بدان معنا نیست که انسان بخیلانه زندگی نماید ، بلکه جلوی نیازتراشیِ مذموم را گرفته و به جهتِ رسیدن به برخی از خواهشهای نفسانی پیشرفتِ خود را متوقّف ننماید و در موردِ مسیرِ قیامت ، سبکیِ انسان ، زیر بارِ گناه نرفتن و در صورتِ ارتکابِ گناه ، جبران و توبه ی از آن میباشد ، اینجاست که امر استغفار جایگاهش آشکار می شود چنانچه خداوند سبحان می فرماید : وَ ما کانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُم وَ انتَ فیهِم وَ ما کانَ اللهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم مُستَغفِرُونَ ، مادامی که ای رسول در میانِ اُمّت باشی ، موردِ عذاب خداوند قرار نمی گیرند و مادامی که اهلِ استغفار باشند خداوند عذابشان نمی نماید .
توجه : در خطبه 204 نهج البلاغه نیز امیرمؤمنان به مسیرِ پرخطر قیامت می پردازد که خوانندگان عزیز را به آن خطبه ی نورانی ارجاع می دهیم .