گزارشي از نخستين كتاب تفسير شيعه به ترتيب نزول قرآن (تفسیر تنزیلی)
اولين تفسير شيعه به ترتيب نزول قرآن به قلم حجت الاسلام و المسلمين عبدالکريم بهجت پور منتشر شده است.
در اين تفسير که تاکنون سه جلد از آن به زیور طبع آراسته شده و در ویراست اول جلد اول در هفته اول انتشار آن به چاپ دوم رسيده است، سوره هاي قرآن به ترتيب نزول مورد تفسير قرار گرفته است.
در جلد اول سورههاي علق، قلم، مزمل، مدثر، حمد، مسد، تکوير، اعلي، ليل، فجر، ضحي، شرح، عصر، عاديات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فيل، فلق، ناس، توحيد، نجم و عبس تفسير شده است.
نوشته ذیل خلاصه ای از مباحث مقدمه جلد اول تفسیر در ویراست اول است. جلد اول در سال 90 با ویراست دوم وارد بازار شد که در صورتی که وقت اجازه دهد، تغییرات آن با جلد اول را به زودی یادآور خواهم شد.
حجت الاسلام بهجت پور در مقدمه آورده است است: « دغدغه مهم ما در اين اثر كشف نظام تحول فرد و جامعه از نگاه قرآن است.
گزارشي از نخستين كتاب تفسير شيعه به ترتيب نزول قرآن (تفسیر تنزیلی)
اولين تفسير شيعه به ترتيب نزول قرآن به قلم حجت الاسلام و المسلمين عبدالکريم بهجت پور منتشر شده است.
در اين تفسير که تاکنون سه جلد از آن به زیور طبع آراسته شده و در ویراست اول جلد اول در هفته اول انتشار آن به چاپ دوم رسيده است، سوره هاي قرآن به ترتيب نزول مورد تفسير قرار گرفته است.
در جلد اول سورههاي علق، قلم، مزمل، مدثر، حمد، مسد، تکوير، اعلي، ليل، فجر، ضحي، شرح، عصر، عاديات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فيل، فلق، ناس، توحيد، نجم و عبس تفسير شده است.
نوشته ذیل خلاصه ای از مباحث مقدمه جلد اول تفسیر در ویراست اول است. جلد اول در سال 90 با ویراست دوم وارد بازار شد که در صورتی که وقت اجازه دهد، تغییرات آن با جلد اول را به زودی یادآور خواهم شد.
حجت الاسلام بهجت پور در مقدمه آورده است است: « دغدغه مهم ما در اين اثر كشف نظام تحول فرد و جامعه از نگاه قرآن است. غالب موارد در مواجهه با پديدههاي اجتماعي و فرهنگي راهحلهاي گوناگوني در ميان آيات و روايات وجود دارد كه اثر شفابخش و تحول آفرينش را در پرتو عرضه مناسب با فضاي اجتماعي و روحي مخاطب دارند. اصولي همچون نقش پروردگار در حيات موجودات و زندگي بشر و ابعاد اين نقش، هشدار و بشارت به مخاطبان، رابطه ميان عمل اختياري و نتايج اخروي، زمان طرح مباحث قيامت، نحوه تبيين و توضيح حقايق غير محسوس و غيره و همچنين ارتباطي كه ميان هر دسته از اصول مزبور با يكديگر وجود دارد و نيز بيان زمان و فرصت هاي طرح فروع و شاخههاي معرفتي يا دستوري اصول مزبور، كمال اهميت را در تأثير بر مخاطبان دارد. خداوند كلام خود را به حكمت ستوده است: «تلك ءايت الكتب الحكيم هدي و رحمة للمحسنين». (سوره لقمان/2 و3) واژه «حكمت» توجه به ابعاد گوناگوني از جمله مقتضاي زماني و محيطي و مخاطب را شامل ميشود و هدايت و رحمت بودن آيات قرآن پيوند وثيقي با حكمت دارد. بنابراين شناخت نظام موجود ميان مفاهيم و اصول مطرح شده در آيات و سورههاي قرآن ضروري است. بر اين اساس به ربط آيات دروني يك سوره و نيز ربط سورهها با يكديگر توجه زيادي ميشود و تلاش خواهيم كرد تا اصول تحول نظاممند را از فروع و شاخه هاي آن تمييز دهيم.»
همگام با وحي پيش از گام به گام شدن با وحي، چندين نکته را يادآور شده است:
1ـ نقش قرآن در شكلگيري شخصيت فردي و اجتماعي امت اسلامي:
اين منبع ارزشمند كه به خلاف ديگر كتب آسماني از خطر تحريف و دستبرد يا گمگشتگي مصون ماند، با نظمي خاص و سبكي ويژه، اولين گروه مخاطبان خود را به شدت متحول نمود و از آنان شخصيتهاي مؤمن، معتقد و فداكار در راه آزادي انسان و گسترش ارزشهاي الهي ساخت.
2ـ قرآن پيامي جاودانه:
پيام قرآن محصور در يك جامعه و يك مخاطب نميشود، بلكه با انسان در هر سطح و افق فرهنگي و اجتماعي و در هر زماني، سخن گفته است و كهن سالي بر او لباس كهنگي نميپوشاند و خطاب به اشخاص خاص، مانع سخن با ديگران نگرديده است.
3ـ به سخن درآوردن قرآن:
قرآن اين توان را دارد تا انسان را از گذشته و آينده مطلع سازد و نيازهاي مورد انتظار از دين و كتاب آسماني را براي مخاطب هر عصر و زماني تأمين كند، مشروط بر آنكه انسان، طلب درمان و سازمان امورش باشد و اين حاجت را به قرآن عرضه كند و به شرط آنكه در كشف و استخراج آيات به اهلش مراجعه نمايد. در اين صورت شاهد بيان و سخن گفتن قرآن با خود خواهد بود، سخني كه او را به شگفتي وا ميدارد و چشمهايش را خيره مينمايد.
4ـ پيوند تحول همهجانبه با روش و محتوا:
تحول و تغيير فرهنگي همهجانبه آنگاه اتفاق ميافتد كه آموزههاي يك مكتب يا برنامه فرهنگي، بخشي از هويت و شخصيت فرد و جامعه گردد و اين مهم، در پرتو تربيت حاصل ميگردد؛ تحول فرهنگي و همه جانبه اسلامي نيز، در سايه تربيت، نهادينه و ماندگار شد و اين مهم در نتيجه همبستگي محتوا و روش به وقوع پيوست. به عبارت ديگر، تحول، مولود تركيب محتوا و روش بود؛ همانگونه كه فهم محتوا را بايد با وسواس و دقت، كشف و استخراج كرد؛ روش تحول آفريني اسلام را نيز بايد با دقت و حساسيت و خلوص استخراج، و ابعادش را مشخص نمود.
5ـ رابطه شناخت تحول فرهنگي قرآني با نزول تدريجي:
به طور قطع اين روش تحول آفرين، علاوه بر آنكه با ويژگي سورهها و آيات قرآن مرتبط است، با نزول تدريجي نيز پيوند دارد؛ چرا كه تدريج در نزول سورهها و آيات، بسياري از تفاوتهايي را كه در بيان و ابلاغ محتواي آياتِ مورد سؤال وجود دارد، پاسخ ميدهد!
6ـ نقش نزول تدريجي در تحول همهجانبه:
تربيت، امري آني و دفعي نيست و در يكجا و يك لحظه حاصل نميشود، بلكه امري تدريجي و مشمول گذر زمان است. نيازمند فهم و دريافت معارف و مطالب در مرحله اول و به كار بستن آنها در مرحله دوم و سپس آمادگي روحي براي آموزش مراتب بالاتر دانش و بعد بكار بستن آن و به همين منوال ميباشد.
در مورد تربيت قرآني و اسلامي دقيقاً اين موضوع صدق ميكند.
7ـ ضرورت شناخت روش تحول از قرآن:
سبك تعليم قرآن، آموزش تربيتمدار است؛ به اين معني كه هر آنچه از عقايد، اخلاقيات و دستورالعملها بيان ميشود، تغييري محسوس در باورها يا رفتار شخص ايجاد كرده و او را شكوفا سازد. در اين روش عقايد، اخلاقيات و دستورالعملها با هم تركيب ميشوند و زمان گفتن هر بخش و هر مورد تابع نياز مخاطب براي تربيت و شكوفايي است. به عبارت بهتر، روش هدايتي قرآن نظير آموزشهاي اردويي است.
8ـ سبك تفسير قرآن به ترتيب زمان نزول سوره ها:
اگر بخواهيم روابط ميان مفاهيم قرآن را كشف كنيم و به نظامي متقن در امر هدايت و تربيت دست يابيم، چارهاي جز تلاش در فهم آيات و سورهها در يك سياق نظاممند بر گرفته از ترتيب نزول سورهها نداريم. به عبارت ديگر در اين سبك، به دنبال كشف علل و چگونگي تعليمات تدوين يافته الهي هستيم كه در ترتيب افراد و امت اسلامي به كار رفته، و تلاش داريم به فهم نظاممند مجموع آيات نازل شده در طول 23 سال دست يابيم.
9ـ اهميت و فوائد سبك تفسير به ترتيب زمان نزول سوره ها:
الف. دخالت دادن سياق ترتيب نزول سورهها در كشف مراد جدي؛ يادآور بودن قرآن، شرط متذكر شدن از قرآن، توافق قرآن با ديگر كتب آسماني، الهي بودن متن قرآن، معاني والا و محفوظ بودن قرآن از دستبردها، قرائت قرآن
ب. اصلاح برخي از برداشتهاي تفسيري؛ رعايت ترتيب طبيعي نزول سورهها و آيات، به ميزاني كه در وسع مفسّر باشد، وي را در فهم مراد جدّي خداوند ياري مينمايد و برخي از برداشتهاي اشتباه را اصلاح مينمايد.كم شدن احتمالات مربوط به آيات، از ديگر ثمرات نگاه تاريخي به آيات قرآن ميباشد.
ج. شناخت اصول تحول اسلامي؛ عرضه آيات متناسب با آمادگيهاي روحي مردم و فرصتها و تهديدهايي كه در اجتماع وجود داشت، به طور طبيعي سلسلهاي از اصول تحولساز را موجب ميگردد كه دانستن آنها ما را بر اسرار توفيقات پيامبر اكرم (ص) در راهبري جامعه واقف ميسازد.
10ـ مشروعيت تفسير به ترتيب زمان نزول:
ريشههاي مشروعيت اين سبك تفسيري را بايد در نزول قرآن بر همين منوال و آموزش و تعليم مفادش توسط پيامبر اكرم (ص) جستجو كرد.
قرآن قطعاً به طور تدريجي و در ترتيبي غير از ترتيب فعلي مصحف نازل شد. پيامبر اكرم (ص) نيز به تناسب نزول هر دسته از آيات، معاني و مراد آنها را به صحابه تعليم ميفرمود.
11ـ اصرار بر تفسير به ترتيب زمان نزول به معني اجازه تغيير قرآن رسمي مسلمانان و دخل و تصرّف در آن نيست؛ همانگونه كه از مشروعيت تفسير موضوعي قرآن، اجازه تغيير در متن قرآن و جابهجايي مصحف رسمي مسلمانان استفاده نميشود.
12ـ فاصله اين سبك تا فرجام:
تفسير به ترتيب زمان نزول هنوز مراحل اوليه خود را ميگذراند و استخراج قطعي و بيترديد اصول و نظام تحول موجود در سورهها نيازمند زمان است.
13ـ راه تطبيق سير تحول كشف شده از قرآن بر جوامع امروز:
همانگونه كه پيام يك آيه و سوره بر اقوام و گروههاي ديگر قابل انطباق است، نظام و روشهاي تحول نيز قابل انطباق ميباشند؛ لكن در تطبيق سير تحول نظاممند قرآن بر زمانهاي بعد بايد ظرفيتها و مناسبتهايي را كه موجب نزول آيات شده، به خوبي شناخت و نيز بر ويژگيها و خصوصيات روحي و اجتماعي و واقعيتهاي خارجي فرد و جامعه موضوع تطبيق واقف شد، تا انطباق به خوبي صورت گيرد.
14ـ دستيابي به جدول ترتيب زمان نزول سورهها:
ترتيب نزول سورهها امري تاريخي و مرتبت با 23 سال رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) است. در اين گونه موارد مطمئنترين راه كشف ترتيب زمان نزول، گزارشهاي تاريخي است.
15ـ دستيباي به ترتيب زمان نزول آيات:
موارد انضمام آيات به سورهها آنچنان متعدد نيست كه به دغدغه اصلي مفسر تبديل شود بلكه اصل اوليه در هر سوره، وحدت نزول سوره يا پيوستگي دفعات نزول مجموعه آيات آن است. اين موضوع از بررسي محتواي هر سوره به اثبات خواهد رسيد.
16ـ امكان تغيير نظم آيات در سورهها:
هيچ برهان قطعي بر جابهجايي آيات در سورهها وجود ندارد و آنچه گفته شده از حدّ تخمين و گمانهها فراتر نميرود.
17ـ پيشينه تأليف تفسير براساس ترتيب زمان نزول
در سال 1355 ه.ق «عبدالقادر ملاحويش آل غازي العاني» تفسيري در 12 جزء، در سه جلد به زبان عربي و برحسب ترتيب زمان نزول تأليف كرد.
بعد از وي «محمد عزّت دروزه نابلسي» در سال 1380 ه.ق تفسيري بر همين سبك با نام «الحديث» در 10 جلد به رشته تحرير در آورد.
در ميان تشيع نيز مهندي «مهدي بازرگان» به تأليف يك جلد كتاب با عنوان «پابهپاي وحي» پرداخت و در آن تفسير تدبّري قرآن را برحسب ترتيب نزول عرضه نمود.
18ـ روش ما در تأليف اين تفسير:
الف. دغدغه مهم ما در اين اثر كشف نظام تحول فرد و جامعه از نگاه قرآن است.
ب. تلاش خواهيم كرد تا بحثها مختصر و كوتاه تقديم حضور خوانندگان گردد
ج. به قدر ممكن در سليس و روان بودن عبارات كوشش خواهد شد.
د. در آغاز هر سوره به نام سوره، بيان مكي و مدني بودن و اختلافاتي كه در اين خصوص وجود دارد و بيان تعداد آيات سوره ميپردازيم و در همينجا رتبه و جايگاه سوره را در ترتيب مصحف فعلي بيان مينماييم.
ه. نگاهي اجمالي به مباحث محوري و محتويات سوره خواهيم نمود و پيوند سوره را با سورههاي قبل از آن يادآور ميشويم و به شرايط نزول سوره نيز اشارتي خواهيم داشت.
و. ارتباط سوره را با اصل يا اصول گذشته متذكر ميشويم و مثلاً اگر انذار در سورههاي قبل مطرح شده، رابطه اين سورهها را با آن اصل بيان ميداريم.
ز. با توجه به سير ترتيب زمان نزول سورهها به روايات اسباب نزول توجه ميشود و در مورد آنها داوري به عمل خواهد آمد.
ح. در ادامه، سوره را به چند قسمت مرتبط تقسيم كرده و به تفسير آن ميپردازيم.
ط. تأويل و توضيح برخي ابهامات پيش آمده در آيات و نيز بيان تطبيقاتي كه در روايات آمده يا تذكر برخي تطبيقات جديد در صورتي كه به نظام بحث لطمه وارد نكند، تقديم حضور خوانندگان ميشود.
ي. در پايان سورههاي كوتاه و در بين سورههاي بلند، به نكتههاي روششناختي توجه شده است.