نمونه هايي از كلام پر از اعجاز مولا در نهج البلاغة (16) ( استاد غلامحسین خالقی )
باز هم با هم در فهم بيشتر كلام مولا در خطبه 132 پيرامون قرآني شدن مؤمن
«كتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض ، با كتاب خدا مي بينيد و با كتاب خدا سخن مي گوئيد و بعضش به بعض ديگر سخن مي گويد و بعض آن بر بعض ديگر شاهد است»
در قرآن همه چيز ذكر شده و چيزي فروگذار نشده: «ما فرّطنا في الكتاب من شيء ، ما در اين كتاب چيزي فروگذار نكرديم» پس كسي كه به قرآن بنگرد بينا شود و چون بينا شود هر شيء را آنگونه كه هست مي بيند. و هر كه به قرآن خوب گوش فرا دهد شنوا گردد و چون شنوا شود ماهيّت شنيده ها را دريابد كه حقّ است يا باطل. از ضمير پاك بلند شده و يا از ضمير آلوده. ريشه اين سخن چيست و بازتاب آن تا كجاست. به اين آيات بنگر: «تري كثيراً منهم يتولّون الّذين كفروا لبئس ما قدّمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون (مائده 8) مي بيني كه بسياري از آنان (بني اسرائيل و يا يهود اين امّت) ولايت كساني را كه كافر شده اند بعهده دارند، بد چيزي جان هاي آنان براي آنان پيش فرستاده (آنچه پيش فرستاده اند) خشم خدا بر آنان است و در عذاب جاويدانند» آن كس كه قرآني است و دنباله رو رسول خدا (ص) اينچنين مي بيند آنانكه يافته ي علمي دارند و اهل قرآنند.
آنكه يافته ي علمي دارد و با تجربه ي علميش نگاهي خاص به گوشه هايي از اين دنياي پراسرار دارد هر گاه با قرآن مأنوس گردد بيند كه هر چه يافته ، در قرآن است.
«الم تر انّ الله يزجي سحاباً ثمّ يؤلّف بينه ثمّ يجعله ركاماً فتري الودق يخرج من خلاله (نور 43) آيا نمي بيني كه خدا ابري را به آرامي مي راند سپس بين آن پيوند ايجاد مي كند سپس آن را متراكم ميگرداند پس مي بيني باران را كه از درونش بيرون مي ريزد»
همين امر براي دانشمندي پيش آمد. پس از سالها تحليل و جستجوي علمي در كشفيات جديد كيفيت نزول باران، خود گفت وقتي كه مشغول مطالعه ي قرآن شدم ديدم قرآن بطرز عجيبي در اين باره سخن مي گويد كه كاملاً با يافته هاي علمي مطابقت دارد.
حال وقتي كه شبيه به اين انسان با قرآن مأنوس شود از طريق قرآن به چيزي مي رسد كه از طريق تجربه ي علمي رسيده، يعني اينجا يافته هايش علم است و نه تجربي علم.
«كتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض ، با كتاب خدا مي بينيد و با كتاب خدا سخن مي گوئيد و بعضش به بعض ديگر سخن مي گويد و بعض آن بر بعض ديگر شاهد است»
در قرآن همه چيز ذكر شده و چيزي فروگذار نشده: «ما فرّطنا في الكتاب من شيء ، ما در اين كتاب چيزي فروگذار نكرديم» پس كسي كه به قرآن بنگرد بينا شود و چون بينا شود هر شيء را آنگونه كه هست مي بيند. و هر كه به قرآن خوب گوش فرا دهد شنوا گردد و چون شنوا شود ماهيّت شنيده ها را دريابد كه حقّ است يا باطل. از ضمير پاك بلند شده و يا از ضمير آلوده. ريشه اين سخن چيست و بازتاب آن تا كجاست. به اين آيات بنگر: «تري كثيراً منهم يتولّون الّذين كفروا لبئس ما قدّمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون (مائده 8) مي بيني كه بسياري از آنان (بني اسرائيل و يا يهود اين امّت) ولايت كساني را كه كافر شده اند بعهده دارند، بد چيزي جان هاي آنان براي آنان پيش فرستاده (آنچه پيش فرستاده اند) خشم خدا بر آنان است و در عذاب جاويدانند» آن كس كه قرآني است و دنباله رو رسول خدا (ص) اينچنين مي بيند آنانكه يافته ي علمي دارند و اهل قرآنند.
آنكه يافته ي علمي دارد و با تجربه ي علميش نگاهي خاص به گوشه هايي از اين دنياي پراسرار دارد هر گاه با قرآن مأنوس گردد بيند كه هر چه يافته ، در قرآن است.
«الم تر انّ الله يزجي سحاباً ثمّ يؤلّف بينه ثمّ يجعله ركاماً فتري الودق يخرج من خلاله (نور 43) آيا نمي بيني كه خدا ابري را به آرامي مي راند سپس بين آن پيوند ايجاد مي كند سپس آن را متراكم ميگرداند پس مي بيني باران را كه از درونش بيرون مي ريزد»
همين امر براي دانشمندي پيش آمد. پس از سالها تحليل و جستجوي علمي در كشفيات جديد كيفيت نزول باران، خود گفت وقتي كه مشغول مطالعه ي قرآن شدم ديدم قرآن بطرز عجيبي در اين باره سخن مي گويد كه كاملاً با يافته هاي علمي مطابقت دارد.
حال وقتي كه شبيه به اين انسان با قرآن مأنوس شود از طريق قرآن به چيزي مي رسد كه از طريق تجربه ي علمي رسيده، يعني اينجا يافته هايش علم است و نه تجربي علم.