« امّا حزني فسرمدٌ و امّا ليلي فمسهّدٌ حتّي يختار الله لي دار المقامة الّتي انت بها مقيمٌ و ستنبّئك ابنتك بتضافر امّتك علي هضمها فأحفها السّؤال و استخبرها الحال (فكم من غليلٍ معتلج بصدرها لم تجد الي بثِّه سبيلاً و سيقول و يحكم الله و هو خير الحاكمين)»
اما اندوهم پس هميشگي است و اما شبم پس بيداري است تا خدا برايم برگزيند آن سراي پابرجايي كه شما در
آن مقيم هستيد و بزودي دخترت به تو خبر خواهد داد كه امّتت دست به دست يكديگر دادند (اجتماع نمودند) بر نابوديش (پس چقدر از سوز دل داشت كه در سينه نگه داشت (جوش دلي) كه راهي به سوي پخش آن و بازگو كردنش نمي يافت و بزودي خواهد گفت و خدا حكم مي كند و او بهترين حكم كنندگان است.
«امّا حزني فسرمد» اما اندوهم پس هميشگي است. چرا؟ زيرا يكي از اركان
هدايت فرو ريخته و يكي از دو ركن حضرت امير در زندگيش مگر پيغمبر خدا به آن
وجود مبارك نفرموده بود كه : « يا اباالخيرتين و يا : يا ابالرّيحانتين
اوصيك بريحانتي من الدّنيا فعن قليل ينهد ركناك ، اي پدر دو تا گل تو را
سفارش مي كنم به تنها گلم از دنيا پس بهمين زودي هر دو ركن و ستونت از بين
مي رود. در اشارت به خود حضرت رسول (ص) و حضرت زهرا (س) ، پس وقتي كه بي
بي زهرا از دنيا مي رود دگر ركني برايش باقي نمي ماند.
ريشه ي قرآني اين عبارت
گويا اين جمله ي زيبا از دو تا از آيات قرآن اخذ شده :
الف) «كليلا تحزنوا علي ما فاتكم و با ما اصابكم » آل عمران
تا شما اندوهگين نشويد بر آنچه از شما فوت شده و نه به آنچه كه از دست شما رفته.
ب) «قل ارأيتم ان جعل الله عليكم اللّيل سرمداً الي يوم القيمة ...» قصص آيه 71
بگو آيا فكر آن كرده ايد ، ديده ايد كه اگر خدا شب را براي شما تا روز قيامت هميشگي گرداند تا روز قيامت كدامين خدا غير از الله پرتو روشن خواهد آورد. پس چرا نمي شنويد.
ما در اينجا دو نوع حزن داريم. حزن بر از دست دادن عزيز يا عزيزاني كه اين فقد توأم با پرس و جوي ذهن از علّت حادثه و مصيبت است كه چرا اينگونه شد. اگر اينگونه نبود اين حادثه پيش نمي آمد مگر قاعدين از جنگ احد، آنان كه در جنگ احد شركت نكردند و شاهد شهادت بيش از 70 نفر از عزيزان خدا و رسول خدا بودند گفتند : «لو اطاعونا ما قتلوا (آل عمران 167) اگر گوش به حرف ما مي كردند كشته نمي شدند.» خوب اين حزن بيجاست چون «الأمور طرّاً بيده ، امور همه اش دست خداست»
و نوع دوم حزن بر حق شناسي مردم و يا خلأئي است كه فقدان عزيزي در جامعه ايجاد مي ند مثل حزن امت بر فقدان رسول خدا (ص) در جايي كه عرضه مي دارد : «حيث فقدناك و فقد عنّا الوحي ، در جايي كه يا رسول الله (ص) تو را از دست داديم و وحي الهي از ما بريده گرديد.»
و حزن اميرالمؤمنين بر مصيبت حضرت زهراي مرضيّه از نوع دوم است هم بر حق شناسي مردم بلكه پايمال كردن حقّ دختر رسول خدا (ص) و هم خلأئي كه فقدان بي بي در جامعه ايجاد كرد. اما ظلم و ستم بر آن بانو همين قدر بس : « تضافر امّتك علي هضمها ، پشت در پشت شدن امتت بر نابوديش و يا ظلم به ساحتش. » مگر چهل نفر درِ خانه اش نيامدند و مگر محمد بن مسلم هيزم بيار نبود و مگر ابن خطاب بانگ نزد : « والّذي نفسي بيده لتخرجنّ او لاحرقنّ البيت علي من فيها ، و قسم به آن خدائي كه جانم در دست قدرت اوست همه ي شما بيرون خواهيد آمد يا هر آينه خانه را آتش مي زنم بر هر كه داخل خانه است.»
ريشه ي قرآني اين عبارت
گويا اين جمله ي زيبا از دو تا از آيات قرآن اخذ شده :
الف) «كليلا تحزنوا علي ما فاتكم و با ما اصابكم » آل عمران
تا شما اندوهگين نشويد بر آنچه از شما فوت شده و نه به آنچه كه از دست شما رفته.
ب) «قل ارأيتم ان جعل الله عليكم اللّيل سرمداً الي يوم القيمة ...» قصص آيه 71
بگو آيا فكر آن كرده ايد ، ديده ايد كه اگر خدا شب را براي شما تا روز قيامت هميشگي گرداند تا روز قيامت كدامين خدا غير از الله پرتو روشن خواهد آورد. پس چرا نمي شنويد.
ما در اينجا دو نوع حزن داريم. حزن بر از دست دادن عزيز يا عزيزاني كه اين فقد توأم با پرس و جوي ذهن از علّت حادثه و مصيبت است كه چرا اينگونه شد. اگر اينگونه نبود اين حادثه پيش نمي آمد مگر قاعدين از جنگ احد، آنان كه در جنگ احد شركت نكردند و شاهد شهادت بيش از 70 نفر از عزيزان خدا و رسول خدا بودند گفتند : «لو اطاعونا ما قتلوا (آل عمران 167) اگر گوش به حرف ما مي كردند كشته نمي شدند.» خوب اين حزن بيجاست چون «الأمور طرّاً بيده ، امور همه اش دست خداست»
و نوع دوم حزن بر حق شناسي مردم و يا خلأئي است كه فقدان عزيزي در جامعه ايجاد مي ند مثل حزن امت بر فقدان رسول خدا (ص) در جايي كه عرضه مي دارد : «حيث فقدناك و فقد عنّا الوحي ، در جايي كه يا رسول الله (ص) تو را از دست داديم و وحي الهي از ما بريده گرديد.»
و حزن اميرالمؤمنين بر مصيبت حضرت زهراي مرضيّه از نوع دوم است هم بر حق شناسي مردم بلكه پايمال كردن حقّ دختر رسول خدا (ص) و هم خلأئي كه فقدان بي بي در جامعه ايجاد كرد. اما ظلم و ستم بر آن بانو همين قدر بس : « تضافر امّتك علي هضمها ، پشت در پشت شدن امتت بر نابوديش و يا ظلم به ساحتش. » مگر چهل نفر درِ خانه اش نيامدند و مگر محمد بن مسلم هيزم بيار نبود و مگر ابن خطاب بانگ نزد : « والّذي نفسي بيده لتخرجنّ او لاحرقنّ البيت علي من فيها ، و قسم به آن خدائي كه جانم در دست قدرت اوست همه ي شما بيرون خواهيد آمد يا هر آينه خانه را آتش مي زنم بر هر كه داخل خانه است.»