loading...
لباب؛ طلاب کرمان
آخرین ارسال های انجمن
ekhbat بازدید : 53 نظرات (0)

 

هو الرفیق

چه چیز معادلات غرب را بهم ریخته و آنها را حیرت زده کرده است؟

 

دوره ای در غرب گذشت که ارکان کشورهایشان سه چیز بود:

1-فئودال ها(زمین داران،سرمایه داران)

2-پادشاه

3-قانون

فئودال ها در راس قدرت بودند اما برای هماهنگی میان خود پادشاهی انتخاب می نمودند و قانون را هرگونه می خواستند می نوشتند.

در هر زمانی هم بنابر تشخیص خود قانون و پادشاه را تغییر می دادند تا منافع شان حفظ شود.

آنکه در پس پرده حقیقتا حکم رانی می کرد همین فئودال ها بودند.

اما در ظاهر پادشاه و قانون بودد که همه چیز را تعیین می کردند.

اما کسی نمی دانست قانون را فئودال ها می نویسند  پادشاه را آنها به قدرت می رسانند.

این برنامه هنوز نیز ادامه دارد و هر کشوری که تحت سلطه غرب و مهره های مستکبر آن مانند انگلیس بوده بیاد می آورد که تغییر و تحولات کشور چگونه رقم می خورده است.

ایران قبل از انقلاب که تحت سلطه استکبار بود حالتی اینگونه داشت.

در ظاهر پادشاه حاکم بود و قانونی برای ایجاد نظم وجود داشت.

اما قانونی که استکبار می نوشت و پادشاهی که انها انتخاب می کردند و بر قدرت می نشاندند.

و شاید باید از خود پرسید که چرا احمد شاه می رود و سلسله قاجار یکباره تبدیل به پهلوی می شود و رضا خان سقوط می کند و پسر بر جای او سلطه می زند..چه چیز باعث می شود که رضا خان از یک فرمانده نظامی به قدرت پادشاهی کشوری زر خیز مانند ایران می رسد.چه کسانی اینگونه می خواسته اند و همان شده است.

با توجه به آنچه گفتیم به راحتی می شود برای این سوال پاسخ یافت.

اما انقلاب اسلامی ایران با بهره گیری از تعالیم اسلامی روشی را ایجاد کرد تا تمامی معادلات غرب بهم ریزد.

ایران بعد از انقلاب متشکل ارکانی است:

1-ولایت فقیه(رهبری)

2-قانون اساسی

3-امت

در این سبک کشور داری چیزهایی کاملا متفاوت از کشور فئودالی می بینیم...

1-در ایران بعد از انقلاب رهبری را دین انتخاب می کند و نمایندگان مردم کشف کرده به رهبری و امامت جامعه می رسانند.

2-قانون کشور را دین می نویسد و امضا می کند

3-در مسایل اجرایی مردم هستند که در نهایت تصمیم می گیرند البته براساس راهنمایی های رهبری که از دل دین بیرون آمده است و

 آموزه های رهبران دینی.

مشروعیت چنین نظامی صددرصد و مقبولیت آن آنگونه که خود امت اثبات کرده اندبالای 80درصد می باشد.

این است که تمامی معادلات غرب بهم میریزد..

کشوری قد علم کرده و می خواهد به دنیا خط دهی کند که تمام قدرت آن در دست دین و امت اسلامی است

نظامی که سرمایه دارکاخ نشین درتصمیم گیری همان جایگاهی دارد که یک فقیرکوخ نشین دارد.

و این بیداری راایران به دنیا صادر کرده است..و این است رمز مبارزه با ایران

اما نمی دانند هر ایرانی برای رسیدن به آزادی بر سینه خود حک کرده است تا آخرین نفس می ایستد و خوب می داند که اسلام به او وعده داده است فان حزب الله هم الغالبون...

پس جهاد و مبارزه ادامه داردو ما تا آخر ایستاده ایم.

سید میثم میرتاج الدینی

ekhbat بازدید : 52 نظرات (2)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث بر سر این موضوع بود که انسان چگونه می تواند مسیر حق را بشناسد.

در این باره تصمیم گرفتیم قدری قلم بر صفحه بلغزانیم و به اندازه دانسته هایمان بنویسیم که چند سطری می شود و اگر قرار بود به اندازه ندانسته هایمان از انسان و غیر انسان بنویسیم چند صد من مثنوی که هیچ...میلیون ها کتاب خانه می شد به تعداد علم الهی که غیرقابل شمارش است.

برای شناخت مسیر انسان باید اول انسان را شناخت.

وقتی به انسان می نگریم آنچه که مشهود است و همه بدان معترف هستند بی نهایت بودن انسان است.

آیا انسانی با قوه بی نهایت،با آنچه که محدود به مادیات و عالم دنیاست ارضا می شود...؟

و همین است راز بی نهایت بودن انسان،که هر چه بیشتر به او می دهند بیشتری را طلب می کند.

انسانی که خانه دارد،ماشین طلب می کند،خانه ای بزرگتر،چندین خانه و..حتی اگر شهری به نام او شود،در پی رسیدن به شهرهای بیشتر باز می کوشد و همین از شوق به کشور گشایی پادشاهان پرده بر میدارد..راز بی نهایت طلبی انسان.

و همین انسانی که به شهرها و کشورها سلطه پیدا کرده است باز خود را راضی نمی یابد...

و همه اینها مصادیقی است تا به ثابت کند بی نهایت بودن انسان را.

انسان بی نهایت با محدود ارضا نمی شود...

بی نهایت طلبی در انسان فقط با رسیدن به بی نهایت ارضا می شود و آیا بی نهایت در این دنیا خلاصه می شود؟

این دنیا که محدود است به رنگ و شکل و سطح و...

اگر این انسان برای این دنیا آفریده شده بود چرا باید به او عقل داده می شد..آیا غریزه یک حیوان برای زندگی در این دنیا کفایتش نمی کرد؟؟؟

حیوانات هم میخورند و می آشامند،درحالیکه عقلی ندارند،اختیاری ندارند...

حیوانات محدود به دنیا هستند در حالیکه اختیار واراده ندارند.

آیا اینکه ما اینها را دارا هستیم پرده از طولانی بودن مسیر بر نمی دارد؟

به جنین بنگر...او در شکم مادر از یک لوله تغذیه می کند و اموراتش می گذرد.

چه نیازی به چشم داشت،چه احتیاجی به گوش و...داشت؟

اگر میخواست همیشه در شکم بماند و اگر محدود به رحم مادر بود،چرا برای او گوش و هوش گذارده اند؟

این امکانات نشان می دهد که او برای دنیای دیگری است و محدود به شکم مادر نمی باشد.

و حال آیا انسانی که عقل دارد،فکر دارد،اراده دارد،اختیار دارد،محدود به دنیایی است که زنبور هم بدون اینها می تواند در آن بماند و بهتر هم بگذراند اموراتش را.

پاسخ روشن است...این انسان راهی بس عظیم و طویل دارد.

حال سوال اینجاست..این انسان بخواهد راه خود را از میان هزاران بیراهه بیابد چگونه عمل کند؟

آیا عقل راهنمای خوبی است؟؟

آری عقل راهنمای خوبی است اما کافی نیست.

عقل انسان کلیاتی می یابد که در محدوده تجربه اوست.حس های پنج گانه او محسوساتی را می یابد که آنها را درک کرده و عقل برای این محسوسات قواعدی کلی می سازد.

اما راهی که تا به حال آن ادامه آن را که آن سوی دنیاست ندیده است،حس نکرده است،و با عقل نتوانسته برای آن قاعده ای بسازد را می تواند با عقل و حس بیابد؟؟

و باز جواب کاملا روشن است.

هرگز...انسانی که فقط محدوده دنیا را دیده(حس) و درک کرده(عقل) نمی تواند به فراتر از دنیا دست یازد.

پس در این فصل نداری چه باید کرد؟؟

در این قحطی و حیرت زدگی چه باید کرد؟

در این بیابان بلا که پر است از بیراهه هایی که نه تنها ما را به هدف نزدیک نمی کند که دور می سازد به کدامین راهنما چنگ زنیم؟

در این تحیر و سرگردانی که نه مشک عقل مرا سیراب می کند و نه باریکه حس چه باید کرد.

اینجاست که انسان درک می کند نیازی شدید را..نیازی به مراتب بالاتر از نیاز به آب و خوراک و پوشاک.

اینجاست که می فهمد بیچاره است و می فهمد عاجز است.می فهمد فقیر است و جهل دارد.

اینجاست که می یابد وجود راهنمایی ضرورت دارد.

اما کدامین راهنما؟؟؟

اگر ما به این رسیده باشیم که خدا ما را خلق کرده است و این خدا بی هدف نمی آفریند و برای رسیدن به هدفش کمک حالی برای بندگانش می گذارد،خوب می فهمیم در این وانفسا باز هم او ما را تنها نمی گذارد..که اگر بگذارد دیگر خدا نیست،دیگرحکیم نیست و...

اما خدا باید راهنمایش را انتخاب کند.

کسی که بتواند هم با خلق رابطه برقرار کند و هم با خالق.

پیام خالق را گرفته و به خلق برساند و چه کسی بهتر از خود انسان.

چرا که مخلوقی جز او نمی تواند ..انسان است که رابطه دو سویه خالق و خلق را برقرار سازد.

فرشته و جن هر دو در یک سو لنگ میزنند.

این انسان که برگزیده می شود باید مجهز به صفاتی گردد که ره نمایی کند نه گمراهی.

1-بایدخود از تمامی راه ها و بیراهه ها آگاه باشد.

2-نباید گمراه گردد یا فراموش کند و دچار خطا و نسیان شود.

اینگونه انسانی را ما معصوم خطاب می کنیم.

عصمت یعنی آگاهی و دور بودن از خطا و نسیان و...

راهمای معصوم به ما جهت دهی می کند.

برنامه ای راهبردی و کلی ارائه می دهد.

همانند دیده بانی که در جنگ گرا می دهد و رزمنده با گرای دیده بان ضربه میزند،می جنگد و پیش می رود.

راهنما گرا می دهد و اینجاست که عقل گرای معصوم را آنالیز کرده و پیروی می کند.

و اگر از معصوم شنید نه آنکه بیند باز به عقل رجوع می دهد،مخالف با عقلش نبود تبعیت می کند.

این مسیر بلند حق است.

اینگونه انسانی که میخواهد به بی نهایت برسد می فهمد نیاز مبرم و شدید به راهنما و وحی را.

می فهمد که حتی بدون آب و خوراک بماند بهتر از آن است که از وحی دور بماند که زندگانی دور از وحی زندگانی حیوانی است و انسان بمیرد بهتر از آن است که حیوان بماند و امکانات(عقل و اراده و اختیار و...)را به باد فنا دهد و آخر سر دست خالی و خسارت زده برگردد به سوی معبود.

این مسیر و راهی است که یک سوی آن به بی نهایت لا مکان و بدون زمان می رسد و هدف در این راه همان بی نهایت است و آن همان خالقی است که در اضطرار به وحی و راهنمایی انسان را به حال خود رها نمی کند.

و این انسان هدفش خداست و حتی به بهشت هم برود باز راضی نمی ماند که بهشت منزل گاه اوست نه هدف او.

 

 پ ن:

سعی شد در این مقاله که در جای جای آن می شد از روایات نورانی و مبارک حضرات معصومین و از آیات شریف قرآنی استفاده کرد،بیشتر سمت و سویی با حضوریات انسان داشته باشد.

(برگرفته از تفکر استاد علی صفائی"عین-صاد")


وفقکم الله و ایانا

ekhbat بازدید : 43 نظرات (0)

 

هوالرفیق

نبودن هایم را وقف تو کردم..
غافل از آنکه به بودن هایم برای دیگران...
تو رنگ بودن می دهی
وگرنه همه چیز،غیر تو،نبودن است.
ای بودن(وجود)!!!!
تو بودی حتی زمانی که زمانی نبود...
بودن هایی خالی از زمان.
و باز ای بودن!!!
بودن هایم وقف تو باد...

مسیح

درباره ما
سلام و خوش آمد به همه دوستان. / این وبگاه محل تجمع و تبادل نظر طلاب عزیز استان کرمان است./ امیدوارم با حضور خودتون و فعالیت در آن و تبادل نظرات، پویایی حوزه علمیه استان کرمان را نشان دهیم و ان شاء الله با گرد آمدن در اینجا و ارائه مطالب در پیشرفت هم کمک بدهیم./ خوشحال میشم عضو بشید و نظر بدهید. البته توی عضویت اگر جزو دانش آموختگان هستید، محل کار و شهرستانتان را یادآور شوید./ در ضمن دوستانی هم که وبلاگ یا سایت دارند، برای ما آدرسشو بفرستن تا لینک بذاریم. لینک سایت رو هم توی سایت و وبلاگ هاتون بذارید./ البته همین جا از تمام افراد دیگری که می خواهند عضو شوند، عذرخواهی می کنم. این وبگاه فقط مخصوص طلاب کرمان است و با کمال معذرت از پذیرش دیگران به عنوان عضو معذور هستیم./ توجه: این سایت هیچ گونه ارتباطی با نهاد رسمی مدیریت حوزه و مدارس علمیه نداشته و راه اندازی آن ناشی از دغدغه فردی حقیر و کمک برخی دوستان می باشد. فعلا در انجمن سایت بخش تفسیر و علوم قرآن و مهارت های بیان تفسیر فعال است و مطالب نو در آن می باشد./ با تشکر مدیریت سایت/
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چقدر موافق باز شدن چنین سایتی برای طلاب هستید؟
    چقدر حاضر به همکاری با این سایت هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 61
  • آی پی امروز : 42
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 208
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 322
  • بازدید ماه : 715
  • بازدید سال : 3,042
  • بازدید کلی : 27,085