نمونه هايي از كلام پر از اعجاز مولا در نهج البلاغة (15) ( استاد غلامحسین خالقی )
« و تعلّموا القران فإنّه احسن الحديث و تفقّهوا فيه فإنّه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فإنّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فإنّه انفع القصص » (خطبه 110 نهج البلاغه) و قرآن را ياد گيريد پس همانا آن نيكوترين سخن است و درفهم قرآن غور كنيد پس همانا آن بهار دلهاست و به نور قرآن شفا گيريد پس همانا آن شفاي سينه هاست و تلاوتش را نيكو گردانيد پس همانا آن سودمند ترين داستان هاست.
1- « الله نزّل احسن الحديث ...» (زمر 23) خدا بهترين سخن را نازل نمود.
2- « ... قد جاءتكم موعظة من ربّكم و شفاءٌ لما في الصّدور ...» (يونس 57)
بتحقيق آمده است شما را پندي از پروردگارتان و شفائي (درمان دردي) براي آنچه كه در سينه هاست.
3- « ... قل هو للّذين امنوا هديً و شفاءٌ ... » (فصّلت 44)
بگو او (قرآن) براي كساني كه ايمان آورده اند هدايت و شفائي است.
4- « انّ الّذين يتلون كتاب الله و اقاموا الصّلوة و انفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانية اولئك يرجون تجارة لن تبور »
همانا كساني كه كتاب خدا را تلاوت مي كنند و نماز را برپا مي دارند و انفاق مي كنند از بعض آنچه كه آنها را روزي كرده ايم در نهان و آشكار، آنان اميد دارند به تجارتي كه هرگز هلاك نمي شود.
شرح سخن شريف
چرا قرآن را بياموزيم چون بهترين سخن است. آن زمان كه قرآن را فرا گرفتيم و اين كتاب خدا ذهني ما شد خواه و ناخواه اين قرآن در نحوه ي سخن و گفتار ما اثر مي گذارد و به آن جهت مي دهد و همچون چتري زيبا بر قامت سخن سايه مي افكند بلكه ستون فقرات آن مي شود و به آن حلاوت (شيريني) و طلاوت (دلربايي) عطا مي كند.
تفقّه در قرآن يعني چه؟ بعضي گويند : «الفقه في اللغة الفهم» فقه در لغت به معناي فهم است و تفقة به معناي خوب فهميدن. و ديگري گويد فقه به معناي وصول از معلوم به مجهول يا بگو معلوم را پلي و وسيله اي براي رسيدن به مجهول قرار دادن و تفقه آن خود آگاهي در وجود انسان پس از سير فكري از معلومات به يافته هاي جديد (مراد از يافته هاي جديد مجهول سابق است كه در سايه ي سير از ساير معلومات راهيابي به آن مجهول مي نمايد) حاصل مي شود و مي توان آن را علم حضوري به يافته هاي خويش ترجمه كرد، پس تفقه در قرآن يعني در سايه ي تدبّر در قرآن آن هم تدبّر هدايت شده توسّط اولياء خدا به يك نوع خود آگاهي در معارف قرآن رسيدن بگونه اي كه بر مشكوةِ عملش اين نور سيطره داشته باشد. و قبل از هر چيز اين نور ظلمت شك و ترديد را از ساحت وجود انسان نسبت به قرآن برطرف مي كند و يقين به صدور آن از حضرت باري (آفريننده روان) جلّ و علا پيدا مي كند.
نتيجه : كلام الهي بذري است كه بر زمين دلها پاشيده مي شود و گياه بهاري است كه آن را سرسبز و خرّم مي كند.
« و احسنوا تلاوته فإنّه انفع القصص» و تلاوتش را نيك گردانيد پس همانا آن سودمند ترين داستان هاست.
تلاوت يعني چه و نيكو كردن تلاوت كدام است؟
براي تلاوت سه معناست.
1- پيگيري معاني آيات، دنبال كردن مفاهيم آن يعني انسان براحتي از آيات نگذرد. امام سجاد عليه السلام فرمودند :
« ايات القران خزائن كلّما فتحت لك خزانة فانظر ما فيها » آيات قرآن گنجينه هائي است هر زمان براي تو گنجينه اي گشوده شد پس بنگر چه چيزي در آن است.
2- قرائت بر غير ، قال الله تعالي:
« و ..... ذكراً عذراً او نذراً » (مرسلات 5 و 6) و قسم به آنان كه ذكر (قرآن) را تلاوت مي كنند از باب عذر به سوي پروردگار يا بيم پذيري شنوندگان.
3- فاصله نينداختن در قرائت آيات ، نظم در خواندن ِ آيات نصب العين انسان باشد جسته و گريخته ، گاه و بيگاه نخواند
بتحقيق آمده است شما را پندي از پروردگارتان و شفائي (درمان دردي) براي آنچه كه در سينه هاست.
3- « ... قل هو للّذين امنوا هديً و شفاءٌ ... » (فصّلت 44)
بگو او (قرآن) براي كساني كه ايمان آورده اند هدايت و شفائي است.
4- « انّ الّذين يتلون كتاب الله و اقاموا الصّلوة و انفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانية اولئك يرجون تجارة لن تبور »
همانا كساني كه كتاب خدا را تلاوت مي كنند و نماز را برپا مي دارند و انفاق مي كنند از بعض آنچه كه آنها را روزي كرده ايم در نهان و آشكار، آنان اميد دارند به تجارتي كه هرگز هلاك نمي شود.
شرح سخن شريف
چرا قرآن را بياموزيم چون بهترين سخن است. آن زمان كه قرآن را فرا گرفتيم و اين كتاب خدا ذهني ما شد خواه و ناخواه اين قرآن در نحوه ي سخن و گفتار ما اثر مي گذارد و به آن جهت مي دهد و همچون چتري زيبا بر قامت سخن سايه مي افكند بلكه ستون فقرات آن مي شود و به آن حلاوت (شيريني) و طلاوت (دلربايي) عطا مي كند.
تفقّه در قرآن يعني چه؟ بعضي گويند : «الفقه في اللغة الفهم» فقه در لغت به معناي فهم است و تفقة به معناي خوب فهميدن. و ديگري گويد فقه به معناي وصول از معلوم به مجهول يا بگو معلوم را پلي و وسيله اي براي رسيدن به مجهول قرار دادن و تفقه آن خود آگاهي در وجود انسان پس از سير فكري از معلومات به يافته هاي جديد (مراد از يافته هاي جديد مجهول سابق است كه در سايه ي سير از ساير معلومات راهيابي به آن مجهول مي نمايد) حاصل مي شود و مي توان آن را علم حضوري به يافته هاي خويش ترجمه كرد، پس تفقه در قرآن يعني در سايه ي تدبّر در قرآن آن هم تدبّر هدايت شده توسّط اولياء خدا به يك نوع خود آگاهي در معارف قرآن رسيدن بگونه اي كه بر مشكوةِ عملش اين نور سيطره داشته باشد. و قبل از هر چيز اين نور ظلمت شك و ترديد را از ساحت وجود انسان نسبت به قرآن برطرف مي كند و يقين به صدور آن از حضرت باري (آفريننده روان) جلّ و علا پيدا مي كند.
نتيجه : كلام الهي بذري است كه بر زمين دلها پاشيده مي شود و گياه بهاري است كه آن را سرسبز و خرّم مي كند.
« و احسنوا تلاوته فإنّه انفع القصص» و تلاوتش را نيك گردانيد پس همانا آن سودمند ترين داستان هاست.
تلاوت يعني چه و نيكو كردن تلاوت كدام است؟
براي تلاوت سه معناست.
1- پيگيري معاني آيات، دنبال كردن مفاهيم آن يعني انسان براحتي از آيات نگذرد. امام سجاد عليه السلام فرمودند :
« ايات القران خزائن كلّما فتحت لك خزانة فانظر ما فيها » آيات قرآن گنجينه هائي است هر زمان براي تو گنجينه اي گشوده شد پس بنگر چه چيزي در آن است.
2- قرائت بر غير ، قال الله تعالي:
« و ..... ذكراً عذراً او نذراً » (مرسلات 5 و 6) و قسم به آنان كه ذكر (قرآن) را تلاوت مي كنند از باب عذر به سوي پروردگار يا بيم پذيري شنوندگان.
3- فاصله نينداختن در قرائت آيات ، نظم در خواندن ِ آيات نصب العين انسان باشد جسته و گريخته ، گاه و بيگاه نخواند