ارتباط و اظهار ارادت به ساحت پاک امام حسین(علیه السلام) به گونه های مختلف در قالب عزاداری(سینه زنی و زنجیرزنی) یا ذکر فضائل(به نحوسخنرانی) یا ذکر مصائب (به نحو روضه خوانی وشبیه خوانی) یا زیارت آن بزرگوارازراه دور و نزدیک که از مصادیق مودت به آن امام شهید می باشد.حال بحث ما در زیارت عاشورا است و اینکه فلسفه تکرار سلام ها در این زیارت چیست؟ با اینکه بیش یکبار سلام کردن در عرف رسم نیست و اگرصورت گیرد موجب سرزنش و ملامت است.
فلسفه تکرار سلام ها
چون که زیارت عاشورا حدیث قدسی است،که جبرئیل به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)تعلیم فرمود و به دلایلی این حدیث شریف از زبان آن حضرت برای عموم مردم نقل نگردید و از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)به اهل بیت(سلام الله علیهم)یکی بعداز دیگری انتقال یافت تا اینکه امام باقر(علیه السلام)موقعیت را فراهم دیدند و این حدیث نورانی را به عموم تعلیم نمودند وحدیث قدسی از ناحیه خداوند متعال می باشد که بر بندگان واقعی خودش رحمت می فرستد تا آنها را از ظلمات به سوی نور خرج کند[اشاره به آیه43سوره احزاب که خداوند در توصیف خودش می فرماید« هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»یعنی«او خدای است که او و ملائکهاش بر شما رحمت میفرستد تا شما را از تاریکی به سوی نور خارج نماید و خداوند نسبت به مومنین رحیم است»
وچون
صفت رحمیت خودش را به مومنین نسبت داده معلوم می شود که منظور مومنین
واقعی است نه هرکس ادعای ایمان و مومن بکند]و این زیارت عاشوا یکی از این
رحمتها است که انسان را بسوی نور حرکت می دهد و این زیارت که یک کلام
نورانی می باشد انسان یک سیر نوری را به وسیله این سلام ها طی میکند؛و
به گونه ای این سیر نوری باید باشد که درکنار آن ازظلمت دوری کرد و این
دوری از ظلمت را با لعن برقاتلین آن حضرت انجام می گیرد و به مرحله از
زیارت می رسیم که ابتدا صد مرتبه لعن و سپس صد مرتبه سلام را تکرار
میکنیم و شاید فلسفه این تکرار این باشد که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ
فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»«هرکس یک حسنه بیاورد،خداوند ده برابر به او می
دهد»ما با تکرار این صد مرتبه لعن و سلام جمعا ثواب هزار مرتبه لعن
وسلام را میبریم که این هزار مرتبه نشان ازهزار ماه حکومت ننگین بنی
امیه است که ما این هزار ماه ظلمت را با لعن پشت سرمی گذاریم وبا سلام
بسوی نورحرکت میکنیم وبه امام حسین(علیه السلام)که«مصباح
الهدی»میباشد،میرسیم وبر«سفینة النجاة»او سوار میشویم [اشاره به حدیثی
شریفی که در عرش اعلی نوشته شدهاست«انّ الحسین مصباح الهدی وسفینة
النّجاة»«بدرستی که امام حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است»]بنابراین
زیارت عاشورا سیر نورانی است و کسی که سیر نورانی دارد نباید رکود داشته
باشد چون که رکود عامل نابودی معنویت انسان می شود همانگونه که رکود آب
باعث گندیدن و تبدیل به باتلاق شدن آن می شود لذا سیر نوری پیوسته باید
درحال حرکت وگذشتن از مراحل پایین به سوی مراحل ومنازل بالاتر و والاتر
باشیم واین مراحل درزیارت عاشورا توسط جمله،جمله ی زیارت از جمله سلام های
متعدد طی میشود که خود این سلام ها باعث معرفت ما نسبت به امام
حسین(علیه السلام)میگردد و ما با این معرفت در این سیر نوری به جایی می
رسیم که نزدیکترین حالت انسان به خداوند تبارک وتعالی را در این زیارت
انجام می دهیم،که آن سجده می باشد و رسیدن به این حالت عظیم وشریف وقرب
الهی از برکات معرفت آن حضرت می باشد لذا در سجده زیارت خدا را شکرمی
کنیم که از این راه نورانی به این مقام قرب رسیده ایم (اللهم لک الحمد
حمد الشاکرین)واین مقام را به خاطر درک مصائب امام واصحابش بعداز معرفت
آنها حاصل شده است(لک علی مصابهم)وحتی در این سجده حمد خودمان کافی نمی
دانیم چون که ما شاکر واقعی نیستیم بنابراین خدا را با حمد شاکرین واقعی
حمد می کنیم که این شاکرین اهل بیت(علیهم السلام) خصوصاً اهل کساء می
باشند که در آیات سوره مبارکه«دهر»به آن اشاره شده که این بزرگواران
افطاری خود را به مسکین،یتیم و اسیر دادند و چون با انجام وظیفه شان در
قبال افطاری در عمل شاکر واقعی خداوند به خاطر آن نعمت بودند و از آنها
توقع تشکر و پاداش نداشتند و گفتند«إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ
لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»(دهر/9) خداوند در آیات بعد
آنها را پاداش عظیم داد و از کارشان تشکر میکند و می فرماید «إِنَّ هذا
كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»(دهر/22) و در ادامه
سجده از خداوند در خواست می کنیم که این معرفتی که کسب نموده ام حفظ کرده
واز این راه گمراه نشوم تا اینکه مورد شفاعت آن جناب قرار گیرم (اللّهم
ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق مع الحسین و اصحاب
الحسین).
بنابراین کسی که امام حسین(علیه السلام)را درک نماید و معرفت او را کسب
کند به بالاترین رکن نماز یعنی سجده در برابر خداوند می رسد و لذا دائماً
دنبال عملی می رود که سجده در آن باشد و او را یادآور معرفت� امام
حسین(علیه السلام)نماید وآن نماز است به همین علت عارف مقام حسین بن
علی(علیهما السلام)نمازش ترک نمیشود،بلکه رسیدن به این مقام را که نماز
بخواند و در مقابل خداوند خضوع داشته باشد؛ مدیون معرفت او میداند؛ و در
ابتدای زیارت عاشورا دو رکعت نماز می خواند و پی به جمله شریف آن حضرت که
فرمود«اِنّی احب الصلاة» می برد و برای او آشکار می شود که چرا شب
عاشورا فرصت عبادت خواست و چرا نماز ظهر عاشورا را به جماعت در آن بحبوه
جنگ و در میانه میدان جنگ خواند.
بلکه شاید بتوان از این حرف بالاتر گفت وآن این است که نه تنها فقط رکن
سجده در نماز آمده بلکه تمام ارکان نماز دیگر از جمله
نیت،تکبیرةالحرام،قیام و رکوع هم در این زیارت شریف آمده به این بیان که
که رکن«نیت» در«نیت خواندن زیارت عاشورا و سلام بر او و تقرب به خدا با آن
زیارت» رکن«تکبیرة الحرام»که تشکیل یافته از سلام ها و لعن هایی است که
ذکر شده است البته اگر پی به فلسفه سلام ببریم که این است:«ای اباعبدالله
شما از دست و زبان و قلب من ایمن هستید» پس با این سلام ها دوستی دشمنان
شما بر خود حرام می نمایم و این«احرام» را با لعن ابراز کرده،تا تکبیرة
الحرام من کامل گردد و رکن «قیام» اولاً با خواندن این زیارت به صورت
ایستاده نشان داده و ثانیاً از خداوند می خواهیم که همانگونه که الان
ایستاده ام مرا توفیق عطا نما خون خواهی امام حسین و اصحابش استوارتر از
اکنون در کنار خون خواه واقعی حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود(عجل الله
تعالی فرجه الشریف)باشیم و رکن«رکوع» هم باید پی به فلسفه آن در نماز
ببریم در حالی که مستحب است در رکوع نماز گردن به جلو کشیده شود و فلسفه
آن در روایت که با این حالت به خداوند عرضه میداریم:«ای خداوند
سبحان!بنده حاضرم در راه تو و ابراز تسلیم محض تو بودن؛گردنم زده شود»
لذا در این زیارت شریف بعداز طلب توفیق در رکاب امام زمان
بودن-(واسئله... وان یرزقنی طلب ثارکم مع امامٍ مهدی هدیً ظاهرٍ ناطق)-
با جمله «و مماتی ممات محمد و آل محمد»اظهار میداریم که حاضرم مرگم همچون
مرگ اهلبیت(علیهم السلام)باشد و گردنم در راه را بر لب تیغه شمشیر در راه
حق و حقیقت بگذارم.
بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که زیارت عاشورا فلسفه و تفسیر و روح نمازی
است که در طول شبانه روز می خوانیم و اینکه اگر بخواهیم روح نماز را درک
کنیم باید معرفت کامل و در حد توان نسبت به خامس آلعبا که اعظم مصائب�
بر او وارده گردید و کسی نبود از او دفاع نماید در حالی که او وارث جمیع
انبیاء و اوصیاء گذشته بود پس شاید بتوان گفت این روح و جان نماز بودن
است که گریه بر مصائب او نه تنها خللی به نماز وارد نمی نماید بلکه بر
فضیلت و عظمت نماز می افزاید وباعث می شود که حتی تربت پاکش که سجده گاه
نماز گزار است،نواقص نمازش را جبران نماید