loading...
لباب؛ طلاب کرمان
آخرین ارسال های انجمن
بازدید : 44 نظرات (0)
دکترسیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی:
كاهش مواليد ناشي از تغيير در سبك زندگي است كه تمامي دولت هاي پس از انقلاب در اين تغيير نقش داشته‏اند

اشاره: دكتر سيد اميرحسين قاضي‌زاده هاشمي پزشك و متخصص گوش ، حلق و بيني و جراح سروگردن و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي است. با نماينده مشهد و عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي درباره بسترهاي فرهنگي سياست‏هاي جمعيتي به گفتگو نشستيم.

 

 

جناب آقاي دكتر، با تشكر از وقتي كه در اختيار خبرنامه شورا قرار داديد، اجازه بدهيد مصاحبه را با بررسي تئوري‏هاي مختلف در مورد جمعيت آغاز كنيم و اينكه اساسا آيا كنترل جمعيت به معناي كاهش آن است؟

چند مكتب يا تئوري فكري پيرامون بحث جمعيت وجود دارد. يك تئوري، تئوري اروپاي قرن هفده و هجده ميلادي يعني پس از انقلاب صنعتي است كه كشورها در آن زمان مي‏خواستند به سرعت رشد كنند و نرخ رشد جمعيت اروپاي آن زمان هم بالا بود. نگاهي كه امروز در ايران هم طرفداراني دارد، در برنامه هاي آن ديده مي‏شد. بدين معني كه جمعيت را اساسا عامل ضدتوسعه مي‏پنداشتند چراكه تكنولوژي نياز به نيروي كار را كاهش داده بود در

حاليكه تا پيش از آن نيروي اصلي كار انسان بود. به همين خاطرمثلا يك كشاورز تعداد زيادي فرزند مي‏آورد تا بتواند بر روي زمينش كار بكند. اما بعد كه تجهيزات جاي نيروي اصلي كار را گرفت جمعيت به عامل متوقف‏كننده توسعه در كشورها بدل شد. به همين دليل بود كه در قرون هفده و هجده و نوزده ميلادي به جمعيت به عنوان عامل اصلي ضدتوسعه نگاه شده و كنترل مواليد را نيز به برنامه‏ اصلي آنها تبديل شد. در اوايل قرن بيستم كه جمعيت رو به كاهش نهاد و بسياري از كشورها توسعه خود را مبتني بر نيروي انساني قرار دادندو نيروي انساني بستر اصلي رشد كشورها شد، تئوري‏ها معكوس شد و جمعيت را به عنوان عامل توسعه معرفي كردند. چون در جايي كه جمعيت زيادتر شده، مصرف نيز افزايش مي‏يابد و اين امر كشش اقتصادي ايجاد مي‏كند. بنابراين از جمعيت به عنوان محرك اقتصادي ياد كردند. در تعارض اين دو نظريه، نظريه جديدي در دهه‏هاي اخير پديد آمد كه با جمعيت به عنوان يك عامل مطلق برخورد نمي‏كند بلكه كيفيت جمعيت را عامل عمل قرار مي‏دهد. يعني اگر جمعيتي داراي مهارت باشد و توان مديريت خود را داشته باشد عامل توسعه است. اما اگر فقر فرهنگي و فقر آموزشي داشته باشد و توان اداره خود را نداشته باشدضدتوسعه خواهد بود. بنابراين با عامل جمعيت نمي‏توان يونيك برخورد كرد. يعني نمي‏شود گفت فقط جمعيت ولاغير. بايد بگوييم چگونه جمعيتي مفيد است و چگونه جمعيتي مفيد نيست. اگر دقت كرده باشيد، مقام معظم رهبري هم در فرمايشاتشان به جمعيت كيفي اشاره مي‏كنن. جمعيت كيفي شاخص‏هايي دارد كه ايشان هم اشاراتي به آن داشتند. اينكه نفوسي كه مي‏گوييم بايد زياد شود به لحاظ فكري و فرهنگي و نشاط و توان‏بخشي چگونه جمعيتي بايد باشد.

در ادامه مبحثي كه فرموديد، اين سوال پيش مي‏آيد كه آيا امروزه كشور ما ظرفيت افزايش جمعيت را دارد؟

باز بايد از چند بعد به مسئله نگاه كرد: به لحاظ فرهنگي- سياسي كشور ما داراي يك جامعه مذهبي است. كه عوامل قدرت در آن عبارتست از جمعيت، دين و پيوستگي فكري مردم. بنابراين هرچقدر جمعيت توسعه پيدا كند، به لحاظ ژئوپولتيك و ژئواستراتژيك، قدرت پايه‏هاي نظام افزايش مي‏يابد. با توجه به تفكر ديني كه ما داريم، طبيعتا اين امر عامل حفظ ثبات فكري- مذهبي نا خواهد شد.

 به لحاظ اقتصادي بستگي دارد به اينكه رشد جمعيت را چگونه سامان بدهيم. اگر بتوانيم سهم نيروي انساني را در توليد ناخالص ملي كه الان زير 30درصد است، به ميانگين بين‏المللي كه 66درصد است، برسانيم،رشد جمعيت بر رشد اقتصادي هم تاثيرگذار خواهد بود. اما اگر نتوانيم سهم نيروي انساني را افزايش دهيم و باز هم سهم بيشتر در رشد ناخالص ملي از منابع فيزيكي باشد، چون بين سرانه بيشتري توزيع مي‏شود، باعث توسعه فقر مي‏شود. بنابراين در كنار رشد جمعيت حتما بايد به عوامل فرهنگي، آموزشي، توسعه مهارت و ارتقاء سهم نيروي كاربر رشد ناخالص ملي انديشيد و سپس برنامه‏ريزي و اقدام كرد.

آقاي دكتر باتوجه به اينكه دولت از دهه هفتاد كنترل مواليد را در دستور كار خود قرار داد، برخي معتقدند حتي اين سياست هم در مقايسه با سياست كشورهايي چون هند چندان قاطع نبود. به نظر مي رسد يكي از عوامل اين عدم قاطعيت سياست‏هاي كلان نظام باشد. اگر بخواهيم برنامه‏هاي كنترل جمعيت را بر اساس سياست‏هاي كلي نظام بررسي كنيم به چه نتايجي مي‏رسيم؟

اصولا كاهش مواليد بيشتر ناشي از تغيير در سبك زندگي است كه تمامي دولت هاي پس از انقلاب در اين تغيير نقش داشته‏اند. يعني به نظر من بيشتر عوامل فرهنگي- اجتماعي موثرند تا عوامل سياسي و حكومتي. البته بعضي از اموري كه زيرساخت توسعه محسوب مي‏شود، با شرايط بومي و ديني ما تطبيق پيدا نكرده‏اند مانند ارتقا سطح سواد و اشتغال زنان؛ در نظام‏هاي ليبرال اين موارد را باعث رشد اقتصادي مي‏بينندو اين امر باعث رشد نيروي كار و بازار مصرف جديد مي‏شود. مثلا به دليل خروج زن از خانه، رستوران‏ها، خياط‏خانه‏ها، اتوشويي‏ها و... افزايش مي‏يابد. پس اشتغال زنان را باعث تشديد فرصت شغلي هم مي‏دانند. ما روند توسعه غربي را رفته‏ايم بدون اينكه مثلا در كنار افزايش سطح سواد زن، جايگاه اجتماعي مادر را هم حفظ كنيم و يا امتيازات خاص اجتماعي را براي مادر ايجاد كنيم. به طوري كه جايگاه و امتيازات اجتماعي بر اشتغال زن بچربد.آن بي‏توجهي باعث اين اتفاقات شده است. عامل ديگر مباحث فرهنگي است. دغدغه‏هاي فرهنگي امروزه جابجا شده است. مثلا ازدواج از اولويت اول تبديل به اولويت سوم يا چهارم تبديل شده است. يعني ازدواج بعد از تحصيل، اشتغال و مسكن قرار مي‏گيرد. اين امر ماهيتا فرهنگي و اجتماعي است و دليل اصلي آن تغيير سبك زندگي است. سياست‏هاي درازمدتي كه باعث شده اين اتفاقات بيفتد و معكوس كردن آن نيز به همين ترتيب سخت و درازمدت است.اينگونه نبوده كه با يك اقدام وزارت بهداشت، جمعيت كاهش بيابد. بالاخره وزارت بهداشت كه افراد را به زور عقيم نمي‏كرده است. افراد خود مراجعه مي‏كردند و اين بدان معني است كه فرد اول اين آمادگي را پيدا مي‏كرده تا حداقل آموزش‏هاي تيم بهداشتي بر روي آن اثر بگذارد. لذا بايد اين آموزش‏ها تغيير پيدا كند، محيط كسب‏وكار مادران بايد تغيير پيدا كند، برنامه‏هاي فرهنگي و هنري و سينمايي تغيير پيدا كند، فرصت‏هاي تحصيل و اشتغال تغيير پيدا كند تا «مادري» جايگاه ممتاز خود را بازيابد و استايل فعاليت‏هاي اقتصادي براي مادر شدن مهيا نيست. الان متاسفانه مادر شدن امر سختي محسوب مي‏شود.

به نظر مي‏رسد يكي از عوامل تاكيد مقام معظم رهبري بر حفظ موقعيت زنان در خانواده ناظر بر همين بحث جمعيت باشد. به نظر شما در جهت اجرايي شدن اين امر يعني حفظ نقش و پايگاه «مادر» در كنار مشاركت در امور اجتماعي و فرهنگي زنان، چه سياست‏هايي مي‏بايست در دستور كار قرار گيرد؟

اولابه لحاظ مشاركت اجتماعي، بسياري از زنان خانه‏دار ما امروز خيريه‏هاي بزرگ را اداره مي‏كنند، حوزه‏هاي علميه را اداره مي‏كنند، به سخنراني و فعاليت‏هاي فرهنگي مي‏پردازند. اينها همان جايگاه اجتماعي است. منظور از جايگاه اجتماعي لزوما اشتغال نيست. اما اينكه چگونه مي‏شود ميان نقشها مديريت كرد، بايد توجه داشت كه فرزندآوري در بهترين زمان باروري بين 20 تا 35 سالگي است.

يعني شما سن پايين‏تر يا بالاتر را مضر مي‏دانيد؟

زير 18سال و بالاي 39سال را علم پزشكي مضر مي‏داند. اگر زمان بارداري را حدود يكسال پس از اخذ ديپلم و يكسال پس از ازدواج بدانيم، همان 20سالگي زمان نخستين وضع حمل مي‏شود. چراكه آموزش‏وپرورش هم دختران همسردار را اخراج مي‏كند. همين‏طور تمايل خانواده‏ها معمولا از 35سالگي به بعد به شدت كاهش مي‏يابد. اما نرمال پزشكي همان 18 تا 39سالگي است كه زمان طولاني هم محسوب مي‏شود.

فاصله بين فرزندآوري را چگونه ارزيابي مي‏كنيد؟

حداقل 3سال و حداكثر 5سال. حداقل 3سال براي اينكه دوره شيردهي بچه قبل كامل شده و يكسال هم زمان روند بارداري طول مي‏كشد. پس هر كس مي‏تواند 7بچه هم به دنيا بياورد. هر چند كه مشكل جامعه ما با 3فرزند براي هر خانواده هم حل مي‏شود و نرخ رشد و tfr كشور ما به حد نرمال مي‏رسد. اما اينكه چرا نبايد بيش از 5سال بشود به اين دليل است كه فاصله بيشتر از اين مسائل تربيتي و روانشناختي به همراه مي‏آورد. يعني اگركسي حتي 2فرزند هم مي‏خواهد به دنيا بياورد، پيشنهاد ما اين است كه بين اين دو بيش از 5سال فاصله نباشد كه فرزندان بتوانند با هم ارتباط بگيرند و يك خانواده بسيط را تشكيل بدهند نه يك خانواده سلولي؛ يعني خانواده‏اي كه در آن هر كس جهان خاص خود را دارد بدون آنكه دركي از افراد ديگر خانواده داشته باشد. داشتن خانواده بسيط باعث رشد و تقويت شخصيت فرزندان هم مي‏شود. يعني پسري كه كه برادر يا خواهر داشته باشد، بعدها زندگي زناشويي بهتري خواهد داشت. اما فردي كه در خانواده فقط يكي بوده و فكر مي‏كند كه همه عالم خودش است، مشكلاتي در زندگي اجتماعي و خانوادگي بعدي‏اش ايجاد مي‏شود. لذا توصيه مي‏كنيم خانواده‏ها دو دختر و دو پسر داشته باشند كه تعادلي هم در  درون خانواده شكل بگيرد كه بعدا نقشهاي خاله و دايي و عمه و عمو هم ايجا شود. چون اينها هم در توسعه خانواده و تكامل اجتماعي فرزندان موثر است. كسي كه خانواده گسترده‏اي دارد مانند خانواده‏هاي قديم كمك‏كنندگان و حمايت‏كنندگان بيشتري نيز در مشكلات خواهد داشت. پس به لحاظ رشد tfr جامعه، 3فرزند را پيشنهاد مي‏كنيم اما به لحاظ مسائل اجتماعي و فرهنگي 4فرزند را. البته 2پسر و 2 دختر مطلوب ماست و ممكن است عين آن اتفاق نيفتد.

آقاي دكتر، مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را حتما ديده‏ايد. در اين مصوبه حداقل‏هايي براي تشويق به فرزندآوري لحاظ شده است. اما موارد مهمتر مسائل فرهنگي به ويژه در حوزه رسانه هاست. به نظر شما در اين حوزه چه بايد كرد؟

امروزه جوانان از ازدواج كردن به عنوان مسئوليت فرار مي‏كنند. به نظر مي‏رسد مشكل اصلي در اين زمينه همين امر باشد. يعني بايد از توانمندسازي پدر و مادرها در حوزه تربيتي شروع شود. و در حوزه‏هاي فرهنگي و مذهبي ادامه يابد تا جوانان ياد بگيرند كه ما انسان‏ها همگي مسئوليم. در نظام‏هاي ليبرال كه مبنا، اومانيسم است، انسان فردگرا بار مي‏آيد. پس فردي كه همه چيز زندگي‏اش خود اوست، طبيعي است كه از مسئوليت فرار مي‏كند. ازجمله اين مسئوليت‏ها مشاركت اجتماعي است، همينطور مشاركت سياسي و نيز تشكيل و اداره خانواده؛ يعني ازدواج و فرزندآوري و حتي سرپرستي از پدر و مادر. همه اينها به دليل ماهيت فرهنگي اومانيسم است كه بايد اصلاح شود. چراكه همه اين موارد به هم وصل هستند. من مسئله ازدواج را از مشاركت اجتماعي و سياسي جدا نمي‏دانم.

همانطور كه مي‏دانيد حتي در كشورهاي غربي چون امريكا هم مثلا مادري كه هفت بچه به دنيا آورده است را به عنوان قهرمان ملي معرفي مي‏كنند. يعني آنها هم به اهميت مسئله پي برده‏اند.

بله، آنها هم متوجه مسئله شده‏اند. اما چون زيرساخت فكري‏شان برخلاف ما كه ديني است، نشات گرفته از اومانيسم است، اين آسيب را دارند. پس مجبورند به نوي جبران كنند. ما هم بايد چنين جوايزي بدهيم. اما بايد بدانيم كه تقليد در تشويق‏هايي اين چنين راه ما نيست. راه ما اين است كه فرد مسلمان را مسلمان بار بياوريم. جوان مسلمان وقتي مسلمان بار نمي‏آيد گرفتاري‏هايي به همراه مي‏آورد.

عرض من اين است كه ما به عنوان مخلوق خداوند تبارك و تعالي واجد يكسري حقوق و تكاليف هستيم. مسئوليت‏هاي اجتماعي هم جزئي از اين تكاليف هستند. بايد از خود بپرسيم مسئوليتمان چيست؟ اين تفكر است كه امروزه تغيير يافته است. من چون فردگرا شده‏ام، چون خودخواه شده‏ام، نسبت به پدر و مادرم هم همين رفتار را مي‏كنم. بي‏توجهي به پدر و مادر يعني گسست اجتماعي، يعني شكاف اجتماعي، يعني شكاف نسلها. همه اين اين موارد ناشي از همين رويكرد است. اگر ريشه را درست كنيم، همه شاخه‏ها هم درست مي‏شود ازجمله تشكيل خانواده و فرزندآوري.

اگر شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي‏خواهد كاري در اين زمينه انجام بدهد -كه مركز همين كار هم هست- بايد به اين كار بپردازد و با فرهنگ اومانيسم از داخل جامعه مبارزه كند تا مردم به فطرت پاك ديني خودشان برگردند.

به عنوان سوال آخر مجلس در اين زمينه چه اقداماتي انجام داده و چه اقداماتي بايد انجام بدهد؟

ما در مجلس به مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي البته در ابعاد گسترده‏تري پرداخته‏ايم و يك بسته كامل قانوني طراحي كرده‏ايم كه الان اعلام وصول هم شده و هيئت رئيسه به كميسيون‏ها ارجاع داده است تا بعد از تصويب در كميسيون‏هاي مرتبط، در صحن علني تصويب بشود ان‏شاالله.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام و خوش آمد به همه دوستان. / این وبگاه محل تجمع و تبادل نظر طلاب عزیز استان کرمان است./ امیدوارم با حضور خودتون و فعالیت در آن و تبادل نظرات، پویایی حوزه علمیه استان کرمان را نشان دهیم و ان شاء الله با گرد آمدن در اینجا و ارائه مطالب در پیشرفت هم کمک بدهیم./ خوشحال میشم عضو بشید و نظر بدهید. البته توی عضویت اگر جزو دانش آموختگان هستید، محل کار و شهرستانتان را یادآور شوید./ در ضمن دوستانی هم که وبلاگ یا سایت دارند، برای ما آدرسشو بفرستن تا لینک بذاریم. لینک سایت رو هم توی سایت و وبلاگ هاتون بذارید./ البته همین جا از تمام افراد دیگری که می خواهند عضو شوند، عذرخواهی می کنم. این وبگاه فقط مخصوص طلاب کرمان است و با کمال معذرت از پذیرش دیگران به عنوان عضو معذور هستیم./ توجه: این سایت هیچ گونه ارتباطی با نهاد رسمی مدیریت حوزه و مدارس علمیه نداشته و راه اندازی آن ناشی از دغدغه فردی حقیر و کمک برخی دوستان می باشد. فعلا در انجمن سایت بخش تفسیر و علوم قرآن و مهارت های بیان تفسیر فعال است و مطالب نو در آن می باشد./ با تشکر مدیریت سایت/
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چقدر موافق باز شدن چنین سایتی برای طلاب هستید؟
    چقدر حاضر به همکاری با این سایت هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 61
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 170
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 284
  • بازدید ماه : 677
  • بازدید سال : 3,004
  • بازدید کلی : 27,047