loading...
لباب؛ طلاب کرمان
آخرین ارسال های انجمن
بازدید : 61 نظرات (0)

فراتحلیلی از راهبردهای دشمن در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران

 

 

 

اشاره: دكتر داوود عامري از جمله كارشناسان برجسته حوزه جنگ نرم محسوب مي‏شود. اين عضو كميسيون آينده‏نگاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي، يادداشتي تحليلي پيرامون استراتژي‏هاي دشمن در جنگ نرم در اختيار خبرنامه شورا قرار داده است كه در پي مي‏آيد.

 

مقدمه

جنگ نرم، نبرد در حوزه اراده­ها، افکار و ارزش‏هاست که در پرتو آن، دشمن تلاش دارد تا پایه ها و ستون های ارزشی و اعتقادی را که شالوده فکری، رفتاری و ساختاری فردی، گروهی و همگانی را تشکیل می دهند، به تسخیر درآورده و به نفع خود دگرگون یا دست کاری نماید. در نتیجه این منازعه خاموش، تدریجی، خزنده، زیربنائی، پردامنه، همه جانبه، عمیق و اثرگذار است که نیروی انسانی جامعه آماج، به عناصر، عوامل، کارگزاران و مجریان سامانه فرماندهی نبرد نرم دشمن تبدیل می شوند و محیط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و دیگر ارکان

جامعه متعاقب سقوط فرماندهی ارزشی و فکری در افراد و ساختارها، به تصرف بلند مدت و نامحسوس دشمن در می آید.

غرب فکری و فرهنگی، قرنهاست که نبرد نرم را علیه دیگر ملتها طرح ریزی و اجرا نموده و مورد پیگیری هدفمند و مکرر قرار داده است. استحاله فکری و هویتی جوامع تحت استعمار و اشغال بیگانه، از نقاط تاریخی توجه دشمن به راهبردهای تولید تهدید نرم علیه ملت های دیگر بوده که مورد تائید و تشریح رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است. در دوران معاصر، نبرد نرم امریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی و استمرار آن تا اضمحلال و فروپاشی این کشور (بر مبنای طرح فروپاشی از درون)، از عینی ترین نمودهای این نبرد جهانی غرب به شمار می رود. متعاقب نتیجه‏مند نسبی شدن این نبرد آن هم در مقابله با دشمن تاریخی و بزرگ ایدئولوژیک غرب در قرن بیستم، ادبیات این نبرد در راهبردهای ملی امریکا به صورت جدی­تر و نظام­مندتر تعقیب گردید و این بار، نبرد علیه جهان اسلام به ویژه جمهوری اسلامی ایران شکلی ویژه به خود گرفت.

در این صحنه از نبرد دشمن، آن گاه که راهبردهای عمدتاً سخت همراه با تهدیدهای کمتر نرم، بی‏نتیجه ماند و انقلاب اسلامی توانست روند تاسیس و تثبیت خود را با موفقیت طی نماید، جدیت و تمرکزی ویژه یافت. تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر محیط بین المللی به ویژه در سطح جهان اسلام، ملل همسایه و همچنین در گروه ها و کلونی های پراکنده مخالف نظام سلطه، آن گاه که موجی از الهام بخشی را با تکیه بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران خلق نمود، غرب را به تمرکزدهی منابع قدرت نرم خود علیه این موج تاثیرگذار و الهام‏بخش واداشت. از این روی، جنگ نرم غرب به ویژه امریکا علیه کشورمان، عینیت یافت و رویدادهای پس از انتخابات 1388 و نمودار شدن جریان فتنه، این نبرد را مسجل نمود.

به منظور بررسی و استنباط راهبردهای کلان دشمن در جنگ نرم علیه کشورمان، مطالعات تفصیلی در قرارگاه جنگ نرم به انجام رسیده و متعاقب دهها جلسه بحث و بررسی کارشناسی، برگزاری هم­اندیشی نخبگی، مصاحبه و گردآوری دیدگاه‏ها از طرق مختلف، رصد اطلاعات موجود ملی، مطالعه در اسناد آشکار و پنهان دشمن و ...، سند راهبردهای کلان دشمن در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران تدوین گردیده است. نوشتار حاضر، فراتحلیلی تببینی و استنتاجی از این راهبردها است.

در این نوشتار، ضمن تبیین شاخص های اساسی در شناخت راهبردهای جنگ نرم دشمن علیه کشورمان، این راهبردهای اساسی را در محیط های مختلف احصاء، دسته‏بندی و تشریح خواهیم کرد.

بند اول: ملاحظات در شناخت راهبردهای دشمن در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران

پیش شرط تدوین راهبردهای موفق ملی برای ایفای کار ویژه‏های صیانت هویت ملی اعم از پدافند و آفند در خصوص جنگ نرم دشمن، دشمن ­شناسی و توصیف موضوعی و محتوائی راهبردهائی است که علیه ما تدوین گردیده و در جریان اجرا قرار گرفته است. با شناخت این راهبردها، نه تنها ابعادی از مهندسی و مدل نبرد دشمن روشن می گردد، می توان برای خنثی نمودن تهدیدهائی که از این مجرا توسط دشمن تعقیب شده است، اقدام نمود. ضمن اینکه به ضعف ها و نقاط تمرکز دشمن دست یافت و اقدامات آفندی و عملیات نرم نظام یافته را علیه نقاط قوت و ضعف دشمن جهت­گیری و متمرکز کرد.

در کل، برای دستیابی به درکی همه جانبه و منطقی از راهبردهای دشمن در صحنه نبرد نرم، باید به نکاتی کلان که به ابعاد ماهیت شناختی این نبرد یا اولویت های دشمن مربوط می شوند، توجه کافی مبذول داشت. با توجه به اینکه مشروح مطالعات راجع به جنگ نرم دشمن با تنظیم اسناد راهبردی از جنبه های ماهیت شناختی نبرد نرم، توصیف جبهه دشمن، توصیف جبهه خودی و همچنین راهبردها و برنامه های کلان و عملیاتی دشمن در یک دهه گذشته به صورت مجزا تنظیم و تدوین شده است، در این سند به نکات و ملاحظات اصلی زیر در قالب یک فراتحلیل اکتفا می شود:

  • فروپاشی از درون، جهت گیری و موتور محرکه جنگ نرم دشمن بوده و در این خصوص، فشار از بیرون به مثابه جریان سیاستگذاری و مدیریت عمل می کند.
  • جنگ نرم، نسخه تدوین شده دشمن (کنشگری بیرونی و خارجی) برای به تحرک درآوردن مخاطبان در جامعه داخلی (محیط درونی) و مدیریت باورها، ادراکات، رفتارها و تحرکات آنهاست و نقش مخاطبان یا عوامل جامعه داخلی به بازیگری و به واقع، بازی خوری محدود است.
  • جنگ نرم، همه جانبه و چندبعدی است. از این رو، نبرد دشمن در محیط های مختلف هدایت می‏شود و در صورت نتیجه دادن در یک یا چند محیط یا تسهیل نفوذ، این محیط‏ها مورد تمرکز بیشتری قرار می‏گیرد.
  • عرصه های مرتبط با جنگ نرم با تکیه بر عناصر موضوعی و قلمرو، به هشت حوزه «مدیریتی، سیاسی،  رسانه ای– تبلیغی، فرهنگی- هنری، اجتماعی، دفاعی- امنیتی، علمی- فناوری و اقتصادی» تقسیم­بندی شده­اند.
  • گفتنی است که عرصه های هشت گانه فوق، در سه لایه محیطی موضوعیت دارند: محیط ملی، منطقه­ای و جهانی. دشمن در کلیه سطوح سه گانه از محیط های مذکور راهبردهای موضوعی خود را به تناسب شرایط محیطی (قوت و ضعف ها خود و برآورد از قوت و ضعف های ما) تعقیب نموده است.
  • عرصه‏های جنگ نرم، مستقل و مجزا نبوده بلکه به عکس، متداخل و دارای برهم­کنش هستند و در چرخه­ای از کنشگری، بر یکدیگر تاثیرهای هم­افزا بر جای می­گذارند. از این رو، عمق و نفوذ نبرد نرم در یک یا چند عرصه، موجبات نفوذ در دیگر عرصه­ها را به دنبال دارد.
  • جنگ نرم، تابع شرایط زمانی و نوع ظرفیت­ها و آمادگی های جامعه آماج یا درک آنها توسط دشمن است. از این رو، متناسب با این شرایط و تغییرات زمانی و مکانی، برنامه های مختلفی در دستورکار دشمنان قرار گرفته است.
  • برنامه های دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران، به صورت پیوسته و از زوایای مختلف طراحی و تولید شده و می­شوند و در مجموع به صورت سناریوهای هماهنگ عمل می­کنند.
  • راهبردهای احصاء شده در این سند، مستدل و مستند به مطالعات مختلف داخلی و خارجی و به ویژه اسناد و گزارش های منابع آشکار و پنهان دشمن هستند که به جهت اختصار بدون برشماری آنها، تصویری کلان از آن ارائه می گردد. گفتنی است که منابع و مستندات مذکور در سند پشتیبان قابل ملاحظه هستند.

همانگونه که مستحضرید، جنگ نرم دارای ویژگی­ها و خصایص، ابعاد، مولفه­ها، علت­شناسی، ابزارها، جنبه­های شناختی، تکنیک­ها، رویکردها و مبانی نظری و همچنین پیشینه تاریخی است که در سند «درآمدی بر شناخت جنگ نرم دشمن از منظر مهندسی و مدل» تشریح و تبیین شده­اند. در این سند، از تکرار آنها خودداری و به نکات کلی فوق اکتفا شده است.

بند دوم: راهبردهای جنگ نرم دشمن با تفکیک عرصه­ها

همانگونه که اشاره شد، جنگ نرم دشمن همه­جانبه و متناسب با عرصه­ها و محیط های مختلف جامعه آماج و همراه با مخاطب­شناسی بوده و از این رو، دشمن این نبرد را تنها در یک یا چند عرصه یا محدوده تعقیب نکرده هرچند متناسب با قوت و ضعف های دشمن و قوت و ضعف های قدرت نرم خودی، میزان تمرکز و سرمایه­گذاری دشمن در این محیط­ها متفاوت بوده است.


با توجه به تقسیم­بندی موضوعی محیط های تمرکز جنگ نرم دشمن، راهبردهای دشمن را می­توان در عرصه های هشت­گانه زیر شناسائی و تشریح کرد:

 

1-   راهبرد عرصه مدیریتی: 

تضعیف رهبری، ناکارآمدسازی مدیران و نظام مدیریت در کشور

منظور از عرصه مدیریتی، مدیریت امور عمومی و مسئولیت هائی است که مجموعه نهادهای حاکمه اعم از قوای سه گانه، نیروهای مسلح، نهادهای عمومی دولتی و غیردولتی برای اعمال اقتدار عمومی، تعیین و تامین مصالح کشور و نیازهای افراد و اقشار به عمل می آورند. در این راستا، نهادهای حاکمه و عمومی دولتی و غیردولتی به عنوان ساختارهائی هستند که با مدیریت امور مختلف جامعه، حرکت کشتی اجتماع به سوی مقصدی را که در آرمانهای نظام نهفته است، ممکن می سازند.

در عرصه مدیریتی، مردم انتظار دارند که نظام و نهادهای مربوط با اشراف بر پدیدارهای اجتماعی و نیازهای حیاتی اقشار مختلف، برداشتن گام های بلندی برای تعالی و پیشرفت را میسر سازند. مرکزثقل این انتظارات، «کارآمدی» مدیران و نظام مدیریتی کشور و در راس آن کارکردهای رهبری جامعه است. در صورتی که امور جامعه بر وفق مراد ملت بوده و انتظارات آنها بر اساس ارزشها و هنجارهای عمومی تامین شود، ملت با استقبال و رضایتمندی از مدیران و مجموعه نظام، آنها را خدمتگزار خود تلقی می نمایند و مساله ای به نام شکاف میان ملت و نظام فاقد موضوعیت خواهد شد.

با توجه به گستردگی ابعاد امور عمومی و پیچیدگی یا چالشهای فراروی مدیریت بهینه این امور و همچنین الزامات متعددی که برای به نمایش گذاشتن وضعیتی مناسب از «کارآمدی» نیاز است و تاثیرگذاری این امر به عنوان پشتیبان استمرار استقلال کشور و مقاومت در برابر فرهنگ بیگانه، بخشی از تمرکز جنگ نرم دشمن بر همین عرصه است. دشمن با هدایت جنگ نرم علیه کشورمان، تلاش نموده تا به شیوه های مختلف مدیران عالی و میانی نظام در نهادهای مختلف را با مشکلاتی روبرو سازد که قادر به ایفای مسئولیت های بایسته در مدیریت امور تحت صلاحیت خود نباشند و از این مجرا، مردم با دریافت نارضایتی و احساس ناکارآمدی نظام مدیریتی کشور، به سمت تغییر مدیران و نظام مدیریتی سمت و سو یایند و در این مسیر، تحرکات نشان دهند. تلاش برای تضعیف آثار و زمینه های تمشیت و مدیریت کلان کشور توسط رهبری، مهمترین تمرکز جنگ نرم دشمن است. دشمن دریافته که رهبری به عنوان مقامی ولائی، دینی و مدیریتی سیاسی، ستون نظام اسلامی است و از این رو، مادامی که این نهاد به خوبی قادر به مدیریت کشور باشد، ضعف ها و کاستی های دیگر حوزه های تبعی مدیریتی نخواهد توانست جامعه را به «تغییر» در ساختار منتهی سازد. با توجه به اینکه دشمن دریافته که رهبری قابل نفوذ نیست، محیط های پیرامونی و تاثیرگذار بر روند تولید کارکردهای موثر از مجرای رهبری را هدف قرار داده است. اختلاف افکنی میان مدیران عالی کشور با رهبری، از جمله ترفندهای دشمن برای تضعیف نقش رهبری در مدیریت کلان کشور می باشد.

مساله سازی برای مدیران نظام (در ابعاد اقتصادی، اخلاقی و ...)، از جدی ترین فنون دشمن برای تخریب چهره مدیران نظام است که متعاقباً نظام مدیریتی را نیز به چالش می کشد. مساله ناکارآمدی و ناکارآمدسازی الگوی اسلامی مدیریت کشور نیز در این روند به صورت جدی تعقیب می شود. در جنگ نرم، دشمن به دنبال این است که به مردم القا نماید الگوی مدیریت دینی قادر نیست جامعه ای پیشرفته، مرفه، متعالی و امیدبخش را برای مردم به ارمغان آورد تا مردم به دنبال حمایت از آموزه های مدیریت غربی باشند و آن را از نظام مطالبه کنند.

نارضایتی که محصول احساس مردم مبنی بر ناکارآمدی مدیران و نظام حاکم بر مدیریت امور عمومی است، موجب ناامیدی به مدیران و نظام مدیریتی و همچنین از میان رفتن حس از خودشماری مدیران (احساس مردم مبنی بر اینکه مدیران از بطن جامعه بوده و برای مردم کار می کنند) می شود که این امر، موجی از تاثیرات منفی را بر جنبه های سیاسی کارکرد نظام سیاسی و مشروعیت آن ایجاد می کند.

2- راهبرد عرصه سیاسی: 

ایجاد بی ثباتی، مشروعیت زدائی، ناپایدارسازی سیاسی و ناکارآمدسازی نظام

منظور از عرصه سیاسی، نظام سیاسی و زمامداری در کشور است که امور حاکمیتی را بر عهده دارد و چرخه امور حکومتی را تدبیر، تعیین، مدیریت و اعمال می نماید. در عرصه سیاسی جنگ نرم، دشمن دو اولویت جدی را تعقیب می کند: از میان بردن یا تضعیف مشروعیت نظام و همچنین ناکارآمدسازی یا ناکارآمدشماری آن که خود بر مشروعیت تاثیرگذار است. گفتنی است که جنبه ها یا عرصه های دیگر جنگ نرم، نهایتاً متمایل به وارد کردن اثر در عرصه سیاسی و ساختار کشورداری هستند و از این رو، کنش و واکنش های نبرد نرم در محیط های مختلف نهایتاً حول محور متزلزل نمودن روند استمرار نظام سیاسی، الگوی رهبری و آرمان های کشور تجمیع می­شوند.

بدون شک، یکی اساسی ترین هدف کلان جنگ نرم در همه ابعاد، محورها و سطوح آن، تضعیف مشروعیت نظام است که از ر هگذر آن، براندازی یا تغییر ساختارهای نظام سیاسی حاکم بر جامعه آماج، توجیه پذیر و دارای اقبال شود. در این رابطه، مخاطبین جنگ نرم در همه سطوح آن مورد هدف قرار می گیرند. رهبران نظام، در ادامه مسیر رهبری جامعه بر مبنای آرمانها و خطوط تعیین شده، متزلزل و دچار تردید می شوند؛ نخبگان از پشتوانه قرار دادن اندیشه های خود برای حمایت از نظام سیاسی تضعیف یا طفره می روند؛ نیروهای مسلح دفاع از نظام سیاسی را از ماموریت و کارویژه خود خارجی می سازند و نهایتاً مردم، به نافرمانی مدنی به عنوان یک حق اساسی و شهروندی در قبال نظام سیاسی می نگرند. از این رو، حمله به مشروعیت نظام تنها مختص به رابطه مردم با حکومت نخواهد بود بلکه به رابطه لایه های مختلف حکومت و روابط بین نهادهای حاکمیتی با یکدیگر نیز مربوط می گردد.

مساله دیگر، ناکارآمدسازی عملی یا ناکارآمدنمائی نظام سیاسی (در واقع، ناکارآمدسازی عملی یا القائی) است. در این رابطه، مساله به صورت مستقیم علیه نظام سیاسی و مدیریتی کشور هدایت می شود و با مستندسازی ها و دروغ پردازی یا بزرگ نمائی ها، وضعیتی سیاه برای کشور ترسیم می گردد به گونه­ای که مخاطب تصور می نماید نظام در صورت عدم تغییر اساسی در ساختارها یا مدیران عالی، قادر به رفع این وضعیت و گذار به وضعیت بهتر نخواهد بود.

با این تصویرسازی ها، احساس ناکارآمدی نظام، مردم را به تغییر در ساختارهای سیاسی سوق می دهد و در این مسیر تحرک آفرینی می نماید. شکاف میان مردم و نظام قطعی­ترین نتیجه فرایندی این مساله است. «بر این اساس مشروعیت سیاسی عبارت است از رابطه نرم­افزارانه میان مردم و حاکمیت است که می توان آن را به دو بخش اولیه(حقانیت) و ثانویه(مقبولیت و کارآمدی) تقسیم کرد. مشروعیت اولیه به شروع شکل­گیری یک دولت-کشور برمی گردد. بر این اساس، نظامی که شکل­گیری و تاسی آن در یک چارچوب مشروع به ویژه اسلامیت و پایه­ریزی الگوی حکومت دینی بوده و همچنین انتخاب این الگو را بر مبنای انتخاب، قانون و رأی مردم به عمل آورده، از لحاظ سیاسی­ـ­ اجتماعی دارای مشروعیت اولیه است. این مشروعیت در ادامه باید همواره توسط مشروعیت ثانویه (مقبولیت و کارآمدی) مورد تقویت و تحکیم قرار گیرد. مشروعیت ثانویه با کارآمدی و کارایی نظام است که تثبیت می شود». در جنگ نرم دشمن علیه ایران اسلامی، مشروعیت نظام در هر دو ابعاد اولیه و ثانویه هدف قرار گرفته است. دشمن با فعالیت ویژه بر روی افکار عمومی و حوزه های باور و اعتقاد مردم، اسلامیت نظام را نشانه رفته و سعی نموده اسلام را از دامنه شاخص های مشروعیت بخش نظام سیاسی حذف نموده و نظام سیاسی را به سوی جمهوریت محض سوق دهد. در جمهوریت محض، شاخص های سنجش مشروعیت و سازوکارهای مشروعیت دهی، بر اساس عرف و الگوهائی است که غرب چندین قرن آن را تجربه نموده است. در این رابطه، جدائی دین از سیاست به عنوان محوری بنیادین تلقی می گردد که اسلام را از محتوای فرهنگ سیاسی حذف یا خنثی می نماید. شعارهای جمهوری خواهی منهای اسلام در جریان فتنه 88 ، نمادی از پیگیری این راهبرد توسط دشمنان است.

3- راهبرد عرصه رسانه‏ای-تبلیغی: 

ایجاد و مدیریت جنگ رسانه ای برای تسخیر اذهان جامعه

رسانه‏ها با توجه به گستره پوشش، سرعت انتشار و همچنین نقش­های هم­پوشاننده­ای که دارند، به سرعت و با نفوذ فوق العاده­ای به افکار عمومی شکل می­دهند و از این طریق بر تولید و بازتولید قدرت نرم تاثیر جدی دارند. این تاثیرات را با درنظر گرفتن عصر اطلاعات، تنوع رسانه­ها به ویژه رسانه­های سایبری، و ارتباط عمیق آنها با فنون تصویرسازی مثبت از خود و تصویرسازی منفی از دیگران (نمایش دشمن به عنوان دوست) می­توان ملاحظه نمود. امروزه جهان مجازی همپای زندگی واقعی انسان­ها حضور تاثیرگذار و واقعی یافته است و این رسانه­های ارتباطی روز به روز بر حوزه تاثیرگذاری و امکانات خود می­افزایند. رسانه­ها با قدرت تبلیغاتی و فریبندگی خود بازارهای کالاهای فرهنگی را به انحصار خود در آورده و ذائقه فرهنگی ملت­ها و سبک زندگی بومی را تغییر می دهند.

سرمایه گذاری گسترده دشمنان برای ایجاد، هدایت و مدیریت رسانه­ها برای جنگ نرم علیه کشورمان، موید جایگاهی است که رسانه به عنوان ابراز این صحنه از نبردهای جدید پیدا کرده است. در این نبرد رسانه ای-تبلیغی، دشمن ضمن رسانه سازی، رسانه داری، و مدیریت ظرفیت­های فعالیت رسانه ای در محیط های تحت نفوذ خود، از تاثیراتی که رسانه های امروز بر افکار عمومی یافته اند، برای «تغییر در باور، افکار، رفتار و ساختار» جامعه هدف، استفاده می نمایند.

دشمن در جنگ نرم رسانه ای علیه ایران اسلامی، دهها شبکه فارسی زبان را ایجاد و تامین مالی نموده و صدها وبلاگ، کارشناسان و فعالان رسانه ای را به خدمت گرفته و دهها برنامه رسانه ای را در قالب های کمپین سازی، جریان سازی در فیس بوک و تیوتر و ... به اجرا درآورده است. در این میدان، یارگیری دشمن از جامعه ایرانی بر اساس ادراک مخاطب شناختی و علوم رسانه ای استوار بوده است. تحریک فکری و هیجانی اقشار جوان برای آوردن آنها به برخی رویدادهای خیابانی و همچنین قرار گرفتن در ستون های بازیگری دشمن در جریان جریان فتنه 88، به صورت مستقیم متاثر از این جنگ سایبری بوده است. بخش دیگری از این نبرد سایبری، علیه نهادهای حاکمیتی و به صورت افشاگری و پرونده سازی بوده است.

گفتنی است که جمهوری اسلامی ایران بالاترین کشورهای منطقه از نظر سطح دسترسی و مراجعه مردم به فضاهای رسانه ای مجازی بوده و این کنشگری هدفمند رسانه ای، نبرد نرم را در سطوح کاربران این رسانه ها تعمیق می بخشد.

4- راهبرد عرصه فرهنگی- هنری:

هویت‏زدائی ایران از فرهنگ و باورهای اسلامی و ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی

مردم ایران دارای هویتی برگرفته از فرهنگ اسلامی-ایرانی هستند و این هویت است که ضمن پایدارسازی حیات و بقای جامعه، امکان عرضه پیام های اسلامی و ملی به محیط بین المللی را فراهم می سازد. در واقع، علقه های هویتی، مرکزثقل قدرت نرم کشور را تشکیل می دهند. دشمن که درصدد جهانی سازی ارزشهای هویتی و فرهنگی خود است، با جنگ نرم، به این ابعاد قدرت نرم کشورمان هجوم نموده و از همه مهمتر تلاش نموده که اسلام را به عنوان عنصر حیاتی این هویت جمعی و نقطه تمرکز قدرت نرم کشور، از دایره باور، رفتار و ساختار جامعه ایرانی حذف یا تضعیف نماید.

در این راستا، القای نامناسب بودن اسلام به عنوان فرهنگ زندگی نسلهای امروز، یا تلاش برای تحجرنمائی آموزه های فرهنگی دینی (نظیر مخالفت اسلام با پیشرفت، فناوری، تجدد و ...) و همچنین استحاله و تغییر الگوها و سنن زندگی ایرانی-اسلامی و ترویج سبک زندگی غربی برای جایگزین سازی با فرهنگ بومی، از جمله دستورکارهای دشمن است. به باور امریکا، جمهوری اسلامی ایران با مهمترین چالش فراروی امنیت ملی از جمله در ابعاد فرهنگی و هویتی خود مواجه خواهد شد. زیرا یکی از مهم ترین وجوه امنیت فرهنگی ناظر بر ایدئولوژی هائی است که به دولت ها مشروعیت می بخشند. ایدئولوژی به عنوان رکن سامان بخش دولت برخاسته از انقلاب مبتنی بر طرح و ایده حکومت اسلامی است. از این دیدگاه، اسلام به عنوان مجموعه ای فراگیر از ایده ها، مفروضه ها و آموزه ها راجع به نظم و کنش سیاسی- اجتماعی و از این رهگذر شکل دهنده هویت و تضمین کننده مشروعیت جمهوری اسلامی است که متفاوت از نظام فکری لیبرالیبسم می باشد. این تمایز به عنوان کانون مانور نرم افزارگرائی امریکا در برابر نظام اسلامی ایران به منظور بی ثبات سازی ساختاری می باشد.

در این رابطه، آنچه هدف اصلی است، نظام فرهنگی و پشتیبانهای آن است که پیروی از آموزه­های دینی را بالاترین ویژگی خود می شمارند و آن را با هیچ نکته دیگری قابل تعویض نمی دانند. اما آنچه مورد هجوم ظاهری قرار می گیرد، خود اسلام است و تلاش می شود که نخست مساله سازی و مشکل سازی برای نظام صورت بگیرد و سپس مسأله و مشکل کشور به اسلام نسبت داده شود. گوئی که علت همه ناکارامدیها در مدیریت وضعیت کشور، ناشی از مبنا و ملاک بودن اسلام در سبک مدیریت و اداره کشور است.

دشمن از این طریق به دنبال آن است که علاوه بر سلب هویت اسلامی-ایرانی و لائیک کردن خط مشی کشور، در محیط خارجی نیز عناصر و ظرفیت های ناشی از قدرت مانور ایران در استمرار روند الهام بخشی جهان اسلام مخدوش گردد و ثانیاً در محیط داخلی نیز نظام جمهوری اسلامی را از اسلامیت خارج و مفهوم جمهوری اسلامی را به جمهوریت تبدیل نماید. در این صورت، هویت اسلامی نظام زایل و زمینه­های طرح مطالبات صرفاً جمهوریتی با تکیه بر صددرصد شدن مردمیت­گرائی در تعیین معیارهای مشروعیت یا عدم مشروعیت ارزشها و آرمان های نظام، فراهم خواهد شد.

البته دشمن برنامه های خود علیه اسلام را در قواره ها و سطوح مختلف دنبال می کند. هرچند زدایش اسلام در کلیت آن هدف متقن دشمن می باشد اما چون این امر امکان پذیر نیست، مرحله دوم آن به صورت جداسازی دین از نظام حکومت­داری و تبدیل اسلامگرائی به اسلام لیبرالیستی آمریکایی است که خطری برای منافع غرب نداشته بلکه دین را به ابزار تسهیل تحقق منافع آنها تبدیل می نماید. در این رابطه تلاش می شود تا «در عین هم نشینی ارزشهای مذهبی و لیبرالیستی، مذهب دخالتی در سیاست نداشته باشد بلکه سیاست در مذهب مداخله نماید».

5- راهبرد عرصه اجتماعی:

 ایجاد گسست‏های اجتماعی، بحران جمعیتی برای تضعیف سرمایه‏های اجتماعی و  وحدت ملی

همبستگی و وحدت ملی، فرایندی از همگرائی را در جامعه ایرانی به وجود آورده که بخشی از موفقیت های نظام در حل بحران های مختلف دهه های گذشته، متاثر از این ظرفیت قدرت نرم کشور بوده است.

دشمن با هدایت جنگ نرم در عرصه اجتماعی، تلاش دارد این ظرفیت های همگرائی و همبستگی را به واگرائی تبدیل نماید. در این صورت، جامعه ایرانی به دلیل تشتت، پراکندگی و افتراق قادر نخواهند بود حول محورهائی مشترک به تعاون و همکاری بپردازند و از آنجا که همگرائی و تعاون اساس شکل گیری و بقای جامعه است، با جنگ نرم موجب تعارض در بافت جامعه و ارکان آن شوند و اقشار مختلف را در مقابل یکدیگر قرار دهند.

در این زمینه، دشمن ضمن توجه به مولفه های قومیتی که از ظرفیت های تاریخی برای تعارض سازی برخوردار بوده است، مسائل مذهبی و دینی و همچنین بحران جمعیتی را (که با فاصله شکاف و گسسن نسلی همراه است) نیز برای ایجاد واگرائی و گسست در هیات اجتماع مدنظر قرار داده است.

جامعه ایرانی، مجموعه ای از قومیت های مختلف را در خود تجمیع و جذب نموده و از مجموع اشتراکات مادی و معنوی آنها، جامعه ای با سابقه تمدنی و فرهنگی طولانی و بی نظیر در منطقه شگل گرفته است. در طول تاریخ، وزن و منزلت اشتراکات این قومیت ها به گونه ای بوده که هویت و تعلق آنها به جامعه ای واجد، تصویر و تصور غالب بوده است. با این حال، در برخی برهه ها جریان هائی حداقلی نیز با تکیه بر مطالبات قومیتی و تحرک به کانون های جمعیتی برای فروپاشی این وحدت ملی فعال بوده اند.

در هر حال، در توصیف جامعه ایرانی در شرایط حاضر، استمرار برخی افکار قومیتی در جامعه ایرانی به عنوان ظرفیتی برای فعال شدن جریان هائی از واگرائی از هیات جامعه ایرانی گرفته تا جدائی طلبی سرزمینی قابل احراز است. دشمن نیز با تکیه بر همین ظرفیت ها به عنوان عاملی که می تواند وحدت و همبستگی ملی را برهم زده و قدرت استمرار و بقای نظام را تهدید نماید، توجه نموده است.

در این راستا، حمایت و برنامه سازی برای جریان های اپوزیسیون قومیتی در ایران و تامین مالی برخی گروهها و شبکه ها، از جمله راهبردهای دشمن است. در این خصوص، حتی آموزش، مطالبه­سازی و روشنگری های متکی بر عناصر و مولفه های هویت قومی از جمله محورهائی است که در کنار تغییرات سیاسی، تغییرات فرهنگی و هویتی در جامعه ایرانی را در ابعاد اسلامی-ایرانی تعقیب می نماید.

همین موضوع در خصوص گسست مذهبی و دینی نیز صادق است. دشمن تکثر دینی و وجود ادیان الهی متعدد در جمعیت ایرانی (اقلیت های دینی) و وجود مذاهب اسلامی مختلف در کشور را به عنوان کانونی برای تحریک پیروان ادیان و مذاهب علیه دین و مذهب رسمی کشور مورد هدف قرار داده است. وجود زمینه های اختلافات دینی و به ویژه مذهبی در گذشته، و ناراضی سازی آنها از حاکمیت مذهب رسمی در کشور، موضوعی است که غرب با برنامه­ریزی و سرمایه­گذاری حول محور گروههای مذهبی اقلیت و حتی شبکه­سازی از آنها، دنبال می کند.

گفتنی است که غرب علاوه بر مذاهب رسمی کشور و ادیان توحیدی که به عنوان اقلیت های دینی در ایران حضور و رسمیت دارند، به دنبال فرقه سازی نیز بوده و با برجسته­سازی طرز رفتار دولتی با فرقه های غیررسمی نظیر بهائیت، القای ناامنی دینی می نماید و با تبلیغ نبود آزادی­های دینی و مدنی، پایه های ایمانی وحدت ملی را تضعیف می کند. گفته می شود غرب به منظور پایدارسازی اختلافات مذهبی، هزینه های زیادی را متحمل شده و در سالهای اخیر، از این موضوع همراه با قومیت­گرائی که در ایران از نظر جغرافیائی پیوستگی خاصی با هم دارند، به منظور تحریک گروهها به جدائی طلبی از راههای مبارزات منفی و حتی تسلیح و تجهیز مالی، آموزشی و تسلیحاتی اقدام نموده که گروهک موسوم به جندالله یا تجزیه­طلبی در بلوچستان از نمونه های آنها است.

علاوه بر این، مساله تغییر و تطور جمعیتی به ویژه با درنظر گرفتن مسائل نسلی، یکی از پدیدارهای اجتماعی است که هرچند روندی متعارف در همه جوامع دارد اما به دلیل امکان فاصله گرفتن نسل­های جدید از ارزشها و هنجارهای نسل­های پیشین، از طرفیت تعارض­سازی و ایجاد گسست به ویژه در جوامعی نظیر ایران برخوردار است.

از جمله نتایج تغییر نسلی اینست که در صورت اختلال در بسترها یا عدم توان ساختارهای اجتماعی برای ایفای مسئولیت جامعه­پذیری صحیح و فرهنگ­پذیری نسلها و کانون های جمعیتی جدید، فرایند انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعی به نسلهای بعدی به درستی محقق نمی شود و در نتیجه، مبانی پیوند دهنده آنها با جمعیت نسل گذشته دچار اختلال می­گردد که این اختلال از فاصله تا شکاف و نهایتاً تا حد انقطاع قابل بررسی است ولی نتیجه ملموس آنها، عدم شکل گیری وحدت مفهومی و معنائی در رابطه با وحدت و همبستگی ملی به ویژه در ابعاد نرم افزاری است.

در این فرایند تهدیدآمیز، نسل های بعد ممکن است مطلوبیت هائی متفاوت از نسلهای گذشته داشته و چشم انداز جامعه مطلوب را چیزی دیگر دانسته و بر اساسی دیگر تعریف نمایند. از همین روست که دشمن با درک جوان بودن جمعیت ایرانی و وجود نسبتی از تفاوت میان اندیشه ها و مطلوبیت های نسل سوم انقلاب با نسلهای گذشته، فعالیت هدفمندی را برای قرار دادن مطالبات نسل جدید در مقابل هنجارها و مطالبات جامعه امروز ایران به عمل آورده است. تفاوت در برخی عناصر محیط زندگی امروز نظیر رسانه ها، فناوری، ارتباطات جهانی، در کنار تفاوت الگوهای اجتماعی رفتاری و تربیتی در خانواده، مدرسه، گروهها و تشکل ها و دیگر کانون های آموزش و پرورش اجتماعی، خواه ناخواه نسل جدید را دارای توقعاتی خاص نموده که موجب تفکیک آنها از نسل های گذشته شده است. در صورتی که روند جامعه پذیری در کشور اصلاح نشود و نتوان ارزشهای اصلی و ثابت اجتماع را به نسلهای جدید منتقل نمود، ظرفیت های شکاف و گسست اجتماعی با تکیه بر مقوله جمعیتی و نسلی تشدید خواهد شد. در برخی از کشورها نظیر چین، این موضوع با حساسیت ویژه دنبال شده و برای مقابله با تهدیدهای نرمی که در این حوزه توسط فرهنگ غرب پدید آمده است، برنامه ریزی ملی صورت گرفته است. در واقع، این موضوع مختص به ایران نیست اما به دلیل تمرکز نبرد نرم دشمن علیه ایران اسلامی، توجه به مسائل مرتبط با گسست اجتماعی آن هم در شرایطی که دشمن برای آن برنامه ها و راهبردهای پردامنه و هدفمند دارد، ضروری تر است.

6- راهبرد دفاعی-امنیتی:

تضعیف فرهنگ ایثار و مقاومت، قدرت دفاعی، امنیتی- انتظامی و حوزه اثر بازدارندگی آن

تجربه سه دهه از انقلاب اسلامی نشان داده که نیروهای دفاعی-امنیتی کشور از ستون های بی بدیل تامین امنیت ملی هستند که گذار از بحران های مختلف داخلی و خارجی مرتبط با تمامیت ارضی و گذار انقلاب از مرحله تاسیس تا تثبیت و توسعه، مرهون مجاهدت و صیانت آنها از ایثار بوده است.

در این حوزه، فرهنگ ایثار و مقاومت نه تنها نظام را قائم و پایدار نموده بلکه فرهنگ کشور را نیز مورد پالایش قرار داده و بنیادهای هویتی ملی را از مزیت های ویژه فرهنگ اسلامی مبتنی بر شهادت برخوردار نموده است.

دشمن با مطالعات متعدد در خصوص نقش نیروهای دفاعی-امنیتی کشور، تاثیرگذاری و ارتباط وثیق این نیروها با بقای نظام را استنتاج نموده و همچنین دریافته که در صورت پایدارمانی این نیروها، اختلال در دیگر مخاطبین جنگ نرم نیز نخواهد توانست به تغییرات ساختاری موردنظر منتج گردد. از طرف دیگر، توان دفاعی-امنیتی کشور که متکی بر تجارب دفاع مقدس و علمی شدن نظریه ها و ایده های دفاع عاشورائی است، خود موتور محرکه ای برای توسعه ملی بوده است. دستاوردهای توسعه توان دفاعی و بومی کشور، نه تنها به صورت تصاعدی به ارتقای بازدارندگی در برابر تهدیدهای خارجی انجامیده، بلکه موجب رشد تولید ناخالص ملی و صادرات غیرنفتی و همچنین افزایش قدرت نرم کشور در محیط بین المللی شده است. امروزه، ایران اسلامی بخش مهمی از قدرت نرم خود در محیط منطقه ای و تلقی کشورمان به عنوان یک قدرت منطقه ای را مرهون همین پیشرفت های دفاعی است.

در هر حال، اگر در زمینه های اقتصادی محدودیت ها و کاستی هائی در ظرفیت های ملی وجود داشته باشد، بدون شک در حوزه دفاعی اعم از نرم افزاری یا صنایع دفاعی و امور انتظامی، وجود روحیه خودباوری و امید در کنار ولایت پذیری و ابتکار مبتنی بر جنبش نرم افزاری نیروهای مسلح و پیشبرد امنیت اجتماعی، دریچه ای به روی توسعه ملی گشوده که قوام بخش نظام در استمرار و پیگیری آرمان های خود در محیط داخلی و بین المللی است. توجه داشته باشیم که خانواده نیروهای مسلح در ایران اسلامی، بزرگترین کانون جمعیتی بوده و از این زاویه نیز اهمیت و کنشگری این خانواده در صیانت از ارزشهای جامعه و نظام برجسته می گردد.

دشمن در این صحنه و برای تضعیف این قدرت یا متوقف نمودن روند رشد و بالندگی آن، انواع ترفندها را از تطمیع و مساله سازی برای فرماندهان و مقامات دفاعی-امنیتی و انتظامی گرفته تا اختلاف افکنی میان ساختارهای دفاعی-امنیتی و ایجاد گسست میان نیروهای مسلح با بدنه اجتماع یا تهدیدنمائی نیروهای مسلح برای صلح و امنیت منطقه و یا القای نارضایتی عمومی از برنامه های انتظامی و امنیت اجتماعی، بکارگیری نموده است. با توجه به نقش حیاتی این بُعد از جنگ نرم، توجه به نوع و محورهای راهبردهای دشمن و بکارگیری قدرت نرم دفاعی برای کمک به مقابله ملی با تهدیدهای دشمن اجتناب ناپذیر است.

7- راهبرد عرصه علمی-فناوری:

القا ناامیدی، مهاجرت سازی نخبگان، مهندسی و محدودسازی فعالیت های علمی و فناوری

یکی از برجسته ترین محورها و مصادیق پیشرفت کشور که دارای آثار و نمودهای بین المللی بوده، پیشرفته ای علمی و فناوری است. این پیشرفت ها در شرایطی محقق شده که کشورمان انواع مختلف محدودیت های نظام سلطه در تبادل دانش و فناوری را تجربه کرده است. پیشرفت علمی و فناوری به دلیل ماهیت ابزاری که در شکل دهی به توسعه ملی دارد، زمینه ساز تحول در دیگر عرصه ها اعم از صنعتی، تجاری و اقتصادی بوده است. طلایه دار پیشرفت علمی و فناوری در کشور، صنایع دفاعی بوده و این حوزه خدمات شایانی به توسعه علمی غیرنظامی نموده است. امروزه کشور قادر شده در برخی از عرصه ها، ابتکارات ملی و بومی را جایگزین نیازمندی به الگوهای دیگر نماید و حتی در خلق ایده و دانش، بدیع و مبتکر جلوه کند.

فراتر از پیشرفت علمی و فناوری که عمدتاً متمرکز بر حوزه های سخت افزاری و صنعتی است، کسب موقعیت و مقام منطقه ای و جهانی در این عرصه نیز نوعی امید و افتخار ملی را در پی داشته و موجب تقویت همبستگی و غیرت ایرانی شده است. دشمن با راهبرد محدودسازی دسترسی بین المللی ایرانیان به علوم و فناوری (بسته نگه داشتن محیط بین المللی) و فشار بر جوامع نخبگی داخلی برای فرار مغزها (تاثیرگذاری بر مدیریت محیط داخلی جامعه نخبگان)، درصدد مختل کردن این روند توسعه فزاینده دانش و فناوری برآمده است. القای ناامید در نخبگان در کنار ایجاد وعده های جذاب دائر بر دریافت خدمات و رفاه مطلوب، به روند جذب و مهاجرت سازی نخبگان ایرانی به غرب، سرعت و شدت بخشیده است. دشمن بدین منظور، راهبردهای متنوع و متعددی را به ویژه در قالب اعطای بورس، برگزاری دوره های آموزشی (که با جذب نخبگان همراه شده اند)، درخواست جذب و استخدام، دعوت به همکاری و ... تدوین و به اجرا گذاشته اند.

8- راهبرد عرصه اقتصادی:

تضعیف زیرساخت‏های فرهنگی و روانی کار و تولید و بی ثباتی اقتصاد کشور

توسعه اقتصادی از دغدغه های مهم کشورهائی است که استقلال را آرمان خود دانسته اند. تحقق این امر نیازمند مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی است که غرب از گذشته تا کنون با برنامه ریزی هدفمند مانع از تحقق جامع آنها شده است. استعمارزدگی جوامع در حال توسعه و هژمونی نظام سلطه بر کانون های مدیریت اقتصاد جهانی و همچنین نفوذ در بازار، هزینه های این مطالبه حقیقی ملتهای استقلال طلب را افزایش داده است.

انقلاب اسلامی با درک اهمیت استقلال اقتصادی برای ایجاد نظامی مستقل از شرق و غرب و با درنظر داشتن تجارب سلطه اقتصادی بیگانگان در حکومت های گذشته ایران، تئوری اقتصاد اسلامی را مبنای تحرک در این عرصه قرار داد. پس از خاتمه جنگ تحمیلی، روند توسعه اقتصادی در ایران قوت گرفت و به همت توسعه علمی و فناوری، اصلاح برخی زیرساخت های اقتصادی و اجرای برنامه های توسعه ملی، کشور قادر شد اقتصاد ملی را با فراز و فرود مدیریت نموده و در عرصه منطقه ای و برخی بازارهای بین المللی صاحب نام گردد.

دشمن با درنظر داشتن ارتباط عمیق اقتصاد با معیشت مردم، از همان سالهای آغازین انقلاب اسلامی، محدودیت و تحریم های مختلف را از جمله بر اقتصاد ایران وضع نمود. متعاقب جان گرفتن اقتصاد اسلامی و ثبات نسبی در این عرصه، دشمن نیز به تغییر راهبردهای خود پرداخت که بی ثباتی اقتصادی و تحریم، از نمودهای راهبرد اقتصادی جنگ نرم اخیر است.

البته در کنار لایه های ظاهری جنگ نرم اقتصادی که با هدف ایجاد اختلال جدی در معیشت مردم و در نتیجه کمک به ناراضی سازی آنها از نظام اقتصادی، مدیریتی و سیاسی کشور است، نبرد در لایه های زیرین به ویژه فرهنگ اقتصادی نیز در جریان است. دشمن در کنار تحریم ها و محدودیت هائی که دورنمای کوتاه مدت دارند، درصدد است با ترویج ارزشهای اقتصاد سرمایه داری از جمله مصرف گرائی، تنوع طلبی، زندگی اشرافی و تجملی، منفعت طلبی و سودگرائی، فرهنگ اقتصادی ایرانی-اسلامی را دچار گسیختگی و گسست نماید. ارزشهای مذکور درست نقطه مقابل هنجارها و آموزه های فرهنگ اقتصادی ملی و اسلامی نظیر منع اسراف و تبذیر، قناعت، تولید و کار به مثابه عبادت، ساده زیستی و ... قرار دارند. از این رو، جنگ نرم اقتصادی محدود به تحریم نبوده و در حوزه فرهنگ اقتصادی نیز به صورت عمیق مورد هدف گذاری دشمن قرار گرفته است، هرچند آثار ظاهری تحریم ها و مشکلات اقتصادی بر معیشت مردم و ارتباط آن با تولید نارضایتی عمومی، نمود بیشتری از راهبردهای نبرد نرم دشمن در این صحنه را نمایان می سازد.

بند سوم: نگاهی به عرصه‏های هشت­گانه جنگ نرم در سطح منظقه‏ای و جهانی

جنگ نرم صرفاً به محیط داخلی جامعه آماج محدود نمی شود. از آنجا که جنگ نرم ماهیت انسانی دارد و علیه ادراکات و رفتار انسانها هدف گیری می شود، محیط های زندگی افراد اعم از داخلی و خارجی نیز در این صحنه نبرد به صورت همزمان مدنظر قرار می گیرد.

به تعبیر دیگر، قدرت نرم که دخیل در محتوای جنگ نرم است و دشمن آن را دست مایه تهاجم فرهنگی و همه جانبه علیه ملت ایران قرار داده است، علاوه بر آنکه در محیط ملی و در قالب همبستگی و وحدت ملی مجسم می‏شود (عنصر لازم)، در محیط بین المللی به کمال می رسد و تکمیل می گردد (عنصر کامل). از همین رو، تنها برهم زدن امنیت و ثبات در جامعه داخلی و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی، دفاعی، و ... برای به بار نشستن نبرد نرم کافی نخواهد بود. دشمن از همین رو به محیط بین المللی (منطقه ای و جهانی) به عنوان یکی از عرصه های پیوسته با زندگی و حیات هر کشور نیز نظر داشته و بخشی از جنگ نرم را در ارتباط ویژه با این عرصه طرح ریزی نموده است.

گفتنی است که تمامی ابعاد داخلی و موضوعی جنگ نرم به شرح بندهای پیشین، دارای عناصری هستند که فراتر از محیط داخلی بوده و با مولفه های دخیل در روابط بین المللی ارتباط و پیوند دارند.

هدف اصلی جنگ نرم در محیط بین المللی، تضعیف قدرت نرم ایرانی-اسلامی در محیط منطقه ای و جهانی به ویژه ممانعت از الهام بخشی ایده ها، افکار، گفتمان ها و الگوهای انقلاب اسلامی است. دشمن دریافته که ایران با وقوع انقلاب اسلامی که خود مبتنی بر قدرت نرم بوده است، توانسته عملاً نسبت به صدور انقلاب به محیط های دیگر اقدام کند و علاوه بر برخی ساختارهای سازمان یافته متاثر از ایران در محیط منظقه ای، امروزه سطح وسیعی از افراد نیز در جای جای دنیا پیام انقلاب اسلامی را درک نموده و جذب آن شده یا آن را در باور (و شاید رفتار) خود مورد حمایت قرار داده اند. بیداری اسلامی نیز محصول سازمان یافتن این پیام ها و گفتمان ها در سیر تحول تدریجی جوامع است که غرب به شدت از آن هراس یافته است. دشمن با هدایت جنگ نرم علیه ایران اسلامی در لایه های مختلف روابط بین المللی یا بکارگیری نظام بین المللی در خدمت این نبرد، درصدد متوقف نمودن این قدرت نرم و الهام بخش کشور است.

برای تحقق این امر، دشمن در محیط سیاسی به پیگیری ایجاد انزوا و اجماع علیه کشورمان پرداخته است. بدین منظور، غرب با متحدسازی خود و جلب نظر متحدان، تشکلی از مخالفان را ایجاد نموده اند ولی برای دیگر دولتها و همچنین متحدسازی دولتهائی که متحد سنتی غرب نیستند، از راهبرد تهدیدنمائی ایران برای صلح و امنیت منطقه و جهان بهره جسته اند. در این زمینه، کشورهای منطقه به ویژه اعراب حوزه خلیج فارس را اقناع نموده و جذب نموده اند. در این زمینه، سازمان های بین المللی نیز به تبع این دسته از دولت های عضو آنها، بکارگیری شده اند.

از سوی دیگر، بستن فضای بین المللی به روی فعالیت جمهوری اسلامی ایران و تضعیف فرصت های بین المللی فراروی کشورمان در ابعاد اقتصادی (تحریم)، صنعتی (محدودیت مبادلات)، فرهنگی (منع دسترسی و فعالیت فرهنگی ایران در محیط های منطقه و جهان نظیر قانون اخیر امریکا در مورد منع فعالیت ایران در امریکای جنوبی)، رسانه ای و تبلیغی (نظیر حذف امکان پخش برنامه های رسانه ملی از طریق شبکه های ماهواره ای)، سیاسی (مشکل آفرینی برای توسعه الگوهای سیاسی ایرانی نظیر مردم سالاری دینی، کنترل پیامدهای بیدار اسامی، اپوزیسیون سازی و اپوزیسیون داری در محیط منطقه و جهان علیه نظام اسلامی)، در محیط فرادولتی منطقه و جهان نیز تعقیب شده است.

بدین منظور، دشمن درصدد تضعیف و تحدید دوستداران انقلاب اسلامی در جهان است. رسانه ها و فضای تبلیغات غرب به شدت بر افکار عمومی جهانی متمرکز شده تا این جبهه دوستداران انقلاب اسلامی را تضعیف، محدود یا بی اثر نماید و ظرفیت های این افراد را به خدمت بگیرد. در این زمینه، برخی از کانون های همگرائی و ارتباط اقناعی با پیام های انقلاب اسلامی به ویژه برخی کانون ها و نخبگان جهانی همسو با انقلاب اسلامی، مورد گسست قرار گرفته اند و ارتباط نرم و نافذ ایران با آنها تزلزل یافته است. علاوه بر این، همین راهبردها علیه قدرت نرم اسلام و به منظور متوقف کردن روند رشد اسلام­گرائی در جهان نیز اتخاذ شده است. بدون شک، رشد اسلام­گرائی حتی در نسل جدید مردم غرب، ظرفیت های زیادی برای همگرائی آنها با ایده های جهانی اسلام و انقلاب اسلامی در جهان ستم­زده و آسیب­دیده معاصر دارد. گنجاندن درس اسلام ستیزی، شیعه ستیزی و  ایران هراسی حتی در دوره های آموزشی رسمی محافل دانشگاهی و رسانه ای امریکا تنها یکی از مصادیق راهبرد دشمن برای توسعه کانون های ضد اسلامی، ضد ایرانی و ضد شیعی در جهان و تضعیف شبکه حامیان پیام های انقلاب اسلامی است.

جمع بندی

جنگ نرم دشمن علیه ایران اسلامی، همه­جانبه و در ابعاد و عرصه های مختلف داخلی و بین المللی هدف­گذاری و تعقیب شده است. این راهبردها در برخی سطوح و لایه ها پیامدهای مختلفی داشته و در برخی موارد ناکام بوده است. میزان تاثیرگذاری این راهبردها، متاثر از میزان قوت و ضعف دشمن در برابر قوت و ضعف جامعه خودی است. ضمن اینکه نهایتاً دشمن با وجود سرمایه گذاری ویژه و چندبعدی برای هدایت جنگ نرم در کنار استمرار راهبردهای سنتی تهدید سخت، قادر به تحقق اهداف خود نبوده است. این امر نیز متاثر از جنبه های هویتی و قدرت نرم جامعه اسلامی ایران از یک سو و عدم تمرکز در قدرت نرم دشمن متعاقب چالش ها و آسیب های آن و همچنین تاثیرگذاری نافذ عملیات نرم آفندی کشور است.

در هر حال، دشمن شناسی مقدمه لازم برای تدوین راهبردهای آفندی و پدافندی عملیات نرم ملی بوده و راهبردهای هشت­گانه مندرج در این سند به منظور دست یابی به چارچوبی کلی و الگوئی ساختاری از جنگ نرم دشمن تدوین شده است. هر یک از این راهبردها که مستند به اسناد مختلف و معتبر داخلی و خارجی از جمله منابع به دست آمده از جبهه دشمن است، دارای جزئیات و شرح و تفصیل هائی است که به صورت مجزا قابل بررسی و تبیین بوده و سطح وسیع و اقناع کننده ای از آنها در سند «راهبردهای دشمن در جنگ نرم» طبقه بندی و ارائه شده است.

بر اساس این فراتحلیل، جهانی سازی فرهنگ و ارزشهای غربی، مرکز ثقل راهبردهای کلان نظام سلطه در جنگ نرم علیه دیگر ملل است. در مورد جنگ نرم دشمن علیه کشورمان، اساساً دشمن به دنبال براندازی نرم و تغییر الگوی زمامداری در کشور (عمدتاً به لحاظ محتوا) است. با توجه به اینکه چنین هدفی برای دشمن قابل وصول نبوده است، تعقیب هدف مذکور در فرایندی تدریجی قرار گرفته است که «تغییر رفتار» نظام اسلامی را از تسلیم گرفته تا تمکین به برخی مطالبات نظام سلطه دربر می گیرد. در این راستا، نکات زیر قابل توجه است: فشارچندجانبه برای تضعیف منابع قدرت ایران؛ پیگیری و فشار مستقیم برای تاثیرپذیر کردن ایران در مقابل فشارها و ایجاد اجماع جهانی علیه ایرانی زمینه­سازی برای بهره­گیری از مذاکرات برای تسلیم کردن ایران. فرصت انتخابات ریاست جمهوری 1392 نیز به عنوان موقعیتی مهم مدنظر دشمن قرار دارد تا با استفاده از این فرصت، برای ایجاد تغییرات موثر سیاسی، فرهنگی و سبک زندگی ایرانی اقدام نماید. در این رابطه، نافرمانی مدنی و یا پیشبرد زمینه های قبلی این امر (نظیر فتنه 88) نیز در دستورکار راهبردی دشمن قرار دارد.

 امید است که با توکل به خداوند رحمان و با اتکا به فرامین و دیدگاههای بنیانگذار انقلاب اسلامی(ره) و رهبر مقام انقلاب(مدظله) و با تدبیر مبتنی بر فرایند ساخت قدرت نرم و توصیف و ادراک وضعیت فرسایش در قدرت نرم، بتوانیم منظومه ای موثر و کارآمد از راهبردهای ملی عملیات نرم و مقابله با جنگ نرم دشمن را تدوین و اجرا نمائیم. کمیته مطالعات و بررسی قرارگاه جنگ نرم برآن است تا با بهره­گیری از منابع و یافته­های خود در این خصوص، گزارش هائی از ابعاد مختلف راهبردهای دشمن و راههای مقابل در جنگ نرم را به صورت نوبه­ای منتشر نماید.

منبع: دکتر داود عامری

برچسب ها جنگ نرم , قدرت نرم ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام و خوش آمد به همه دوستان. / این وبگاه محل تجمع و تبادل نظر طلاب عزیز استان کرمان است./ امیدوارم با حضور خودتون و فعالیت در آن و تبادل نظرات، پویایی حوزه علمیه استان کرمان را نشان دهیم و ان شاء الله با گرد آمدن در اینجا و ارائه مطالب در پیشرفت هم کمک بدهیم./ خوشحال میشم عضو بشید و نظر بدهید. البته توی عضویت اگر جزو دانش آموختگان هستید، محل کار و شهرستانتان را یادآور شوید./ در ضمن دوستانی هم که وبلاگ یا سایت دارند، برای ما آدرسشو بفرستن تا لینک بذاریم. لینک سایت رو هم توی سایت و وبلاگ هاتون بذارید./ البته همین جا از تمام افراد دیگری که می خواهند عضو شوند، عذرخواهی می کنم. این وبگاه فقط مخصوص طلاب کرمان است و با کمال معذرت از پذیرش دیگران به عنوان عضو معذور هستیم./ توجه: این سایت هیچ گونه ارتباطی با نهاد رسمی مدیریت حوزه و مدارس علمیه نداشته و راه اندازی آن ناشی از دغدغه فردی حقیر و کمک برخی دوستان می باشد. فعلا در انجمن سایت بخش تفسیر و علوم قرآن و مهارت های بیان تفسیر فعال است و مطالب نو در آن می باشد./ با تشکر مدیریت سایت/
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چقدر موافق باز شدن چنین سایتی برای طلاب هستید؟
    چقدر حاضر به همکاری با این سایت هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 128
  • کل نظرات : 28
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 61
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 50
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 164
  • بازدید ماه : 557
  • بازدید سال : 2,884
  • بازدید کلی : 26,927